Agriculture in Iran

Engineer hussein Tahmasebi

Agriculture in Iran

Engineer hussein Tahmasebi

عوامل خشکیدگی نهال‌ در سال‌ اول

   احداث باغ یک سرمایه گذاری بلند مدت می باشد که مستلزم کار،زمان و صرف هزینه نسبتا زیاد می باشد. بنابراین هرگونه غفلت یا اشتباهی که در شروع باغداری اتفاق افتد انعکاس آن تا پایان کار ادامه خواهد داشت. خشکیدگی نهال‌های کشت شده در سال‌های اولیه از مهمترین عوامل شکست در اینگونه سرمایه‌گذاریهاست.

در این مطلب سعی شده است به عواملی که باعث خشکیدگی نهال‌ها در سالهای اول پس از کاشت می‌شود پرداخته و در مورد راههای مقابله با آنها به اختصار بحث شود.

خشکیدگی نهال

مهمترین دلائل خشکیدگی نهال و راه مقابله با آن:

۱- آبیاری نامناسب یا کم آبیاری ناخواسته:

    از آنجائیکه آبیاری از مهمترین فاکتورهای موفقیت در استقرار باغات جدید می‌باشد، با این وجود به علت رعایت نکردن برخی نکات با وجود آبیاری نهال خشک می شود. از مواردی که در آبیاری باغات تازه احداث باید بدان توجه نمود زمان آبیاری نهالهاست که می‌باید در صبحهای زود انجام شود و یا به عصرها موکول شود، اما مشاهده می‌شود آبیاری در وسط روز و در اوج گرما که نهال با پژمردگی موقت روبه رو می‌باشد آبیاری انجام می‌گیرد.

نکته مهم دیگری که بایستی به آن توجه شود اینست که حجم آبی که برای هر نهال استفاده می‌شود نباید کم باشد زیرا به نظر می‌رسد که یکی از عوامل خشکیدگی نهال مقدار کم آب آبیاری در زمان نامناسب می‌باشد که در این شرایط باعث سوختگی نهال به علت گرمای آزاد شده می‌شود. مشاهده شده است در اراضی با بافت شنی چنانچه آب مورد استفاده برای نهال در حدود ۱۵ لیتر و کمتر و زمان آبیاری نزدیک به اواسط روز و بدون مالچ پاشی عرصه صورت گیرد به احتمال بالا نهال‌های فوق در عرض چند روز آثار خشکیدگی را نشان می‌دهند بنابراین توصیه می‌شود آبیاری نهال‌ها در صبح و یا عصرها انجام شده و به هیچ وجه میزان آب مصرفی از ۳۰ لیتر کاهش نیابد.

۲- نهال‌های غیر استاندارد:

    هرچند تا حد امکان سعی می‌شود از نهال استاندارد در احداث باغات استفاده شود با این وجود مشاهده شده در برخی موارد نهالهایی استفاده شده که از ریشه دهی خوبی برخوردار نبوده یا ریشه صدمه دیده است و به علت اینکه در احداث باغات بعد از کشت نهال آبیاری صورت نمی گیرد در شرایط تنش های کوتاه مدت احتمال خشکیدگی نهال بالا می‌باشد. بنابراین در چنین شرایطی بایستی در هنگام کشت یا قبل از کشت نهالها را به مدت چند ساعت در آب قرار داد تا کمبود آب ناشی از حمل و نقل و دپو نهال جبران شده و در مقابل تنش‌های اولیه مقاومت نماید و تا حد ممکن چند روز بعد از کشت اقدام به احداث تشتک و مالچ پاشی نمود.

۳- آلودگی احتمالی نهال در نهالستان یا محل دپو نهال:

    در بیشتر منابع توصیه شده در زمان کشت نهال از محلول پرالیناژ استفاده شود تا نهالها ازآلودگی احتمالی ضدعفونی شده و تاحدودی مواد غذایی استارتر برای نهال فراهم شود. این عمل همچنین سبب ترمیم نقاط آسیب دیده از کندن نهال و هرس اصلاحی می‌شود. کود گاوی استفاده شده در محلول سبب تولید هورمونهایی می‌شود که باعث ریشه دهی بهتر نهال می شود. همچنین بایستی از آلوده نبودن ابزارهای کاشت و هرس مطمئن بود.

۴- بیماریها و آفات:

    از مهمترین بیماریها که سبب پوسیدگی طوقه نهال می شود میتوان به پوسیدگی فیتوفترایی و … اشاره نمود که باعث خشکیدگی نهال می‌شوند. استفاده از محلول پرالیناژ با توجه به قارچ کش استفاده شده در زمان کاشت برای ضد عفونی نهال و جلوگیری از بیماریهای قارچی موثر می‌باشد. از بیماریهای گردو در زمین های شن زار و خشک پوسیدگی زغالی گردو می باشد که باعث خشک شدن نهال می گردد در این عرصه ها تامین رطوبت و رعایت اصول باغبانی مفید است.

   مهمترین آفتی که سبب خشکیدگی نهال می شود کرم سفید ریشه می باشد که یا از قبل در زمین احداثی وجود داشته یا به علت استفاده از کود دامی پوسیده در زمان احداث باغ به عرصه منتقل می شود. این آفت سبب قطع ریشه نهال نهال و درنهایت خشکیدگی آن می‌شود. بنابراین رعایت نکات بهداشتی در استفاده از کود دامی عاری از آفات و بیماری در زمان احداث باغ و استفاده از محلول دیازینون در پای هر نهال برای مبارزه با کرم سفید توصیه می‌شود.

    ازعوامل دیگری که سبب خشکیدگی موقت نهال می‌شود می‌توان به حیوانات وحشی، ماندابی، بادهای سرد و گرم، آتش زدن عرصه ها و … می‌باشد که بایستی در  هر مورد اقدام لازم را انجام داد.

بیماری های درختان میوه

بیماری های درختان میوه

Wilsonomyces carpophilus

روی درختان هسته دار هلو، زرد آلو، بادام ، شلیل ، گیلاس، آلو، گوجه سبز دیده می شود اهمیتش روی هلو ، زرد آلو و بادام بیشتر است.

علائم:

روی برگها و میوه ابتدا لکه هایی به رنگ قرمز و کوچک ظاهر می شود به تدریج بزگتر شده و قطرشان به 2-1 میلیمتر یا بیشتر می رسد روی برگها در اطراف این لکه ها هاله زرد رنگی بوجود می آید و دور لکه را می گیرد و قسمت داخلی لکه ، قهوه ای و بافت مرده می شود و می افتد و برگ حالت سوراخ سوراخ به خودش می گیرد.



روی میوه لکه ها حالت خشن و کرکی به خود می گیرند.



در زردآلو، لکه ها برجسته و بصورت جوش مانند و کوچک و قرمز می باشد.



در گیلاس ، آلبالو و گوجه سبز اینها معمولا کمی فرورفته و تیره رنگ هست.



روی سرشاخه ها لکه ها به قطر 2-3 میلیمتر به رنگ ارغوانی ظاهر می شود که به تدریج باپیشرفت بیماری قسمت وسط این لکه ها ممکن است بافت مرده شود.

جوانه های آلوده به رنگ قهوه ای تا قهوه ای تیره در می آیند و ممکن است بوسیله ترشحات صمغ مانندی پوشیده شوند و به حالت براق در بیایند.

جوانه های آلوده معمولا می میرند و دیگه باز نمی شوند.

در زرد آلو آلودگی جوانه ، برگ ، میوه و شاخه _ در هلو آلودگی جوانه و شاخه _ و در بادام آلودگی برگ و میوه مهم هستند.

آلودگی جوانه و شاخه در هر موقع از پاییز تا بهار ممکن است انجام شود ولی آلودگی برگ و گل در بهار بعد از خارج شدن آنها از جوانه صورت می گیرد.

زمستان گذرانی بصورت رشته های میسلیوم درشاخه ها و جوانه های آلوده انجام می شود و گاهی بصورت کنیدی روی سرشاخه ها و جوانه زمستان گذرانی می کند.

باران نقش مهمی در انتشار این بیماری دارد زیرا کنیدی ها با وزش باد جدا نمی شوند. در حالیکه قطرات باران تعداد زیادی از کنیدی ها را از کنیدی برها جدا می کند و پراکنده می سازد.

روی یک درخت بارندگی نقش مهمی را در پراکنش آلودگی دارد ، آلودگی در پایین درخت خیلی بیشتر است .

کنترل:

سمپاشی پاییزه بعد از ریختن برگها برای جلوگیری از آلودگی های شاخه و جوانه ضروری است.

در آنهایی که آلودگیهای برگ و میوه مهم است سمپاشی بهاره لازم است.

پس در زردآلو هم سمپاشی پاییزه و هم بهاره لازم است و در بادام که آلودگی برگ و میوه مهم است فقط سمپاشی بهاره ضروری است.


بیماری پیرس انگور 

علایم بیماری : 

1- روی پهنک برگ لکه های رنگ پریده بوجود میاید 
2- در اثر گسترش بیماری بافتهای حاشیه ی پهنک کاملا جدا شده و از بین میرود 
3- پهنک از ناحیه ی دمبرگ جدا شده ولی پهنک در محل خود روی درخت باقی میماند و......

عامل بیماری :
xylella fastidiosa 

باکتری گرم منفی و کوچک میباشد .
دیواره ی سلولی در آن چند لایه و چین خورده است و رشته های فیبری خارج از سلولی دارد .

باکتری در آوند چوب تکثیر میابد 
حشره ی جنس سیکادلیده و سرکوپیده ناقل بیماری هستند.
حضور باکتری در آوند باعث ایجاد تایلوز شده که باعث کند شدن هدایت آب در گیاه میشود.

مبارزه:

1- بهترین راه استفاده از ارقام مقاوم است .
2- اقدامات قرنطینه ای


بیماری سفیدک سطحی سیب-
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

منبع: 

Michael A. Ellis


ضرر حمله این قارچ خودش را در کمی رشد گیاه نشان می دهد ، برگ ها فرم خودشان را از دست می دهند و رشد سرشاخه ها کاهش پیدا می کند ، و البته ممکن است

میوه ها رنگ خودشان را ببازند و سطح آنها کم شود ، و گیاهی که به طور سنگین آلوده به این بیماری شده ضعیف شده و نسبت به بیماریهای دیگر حساس تر

می شود.

علائم:

سفیدک سطحی ممکن است در جوانه ها ، برگ ها ، سر شاخه ها ، میو ها ، شکوفه ها دیده شود.علائم در ابتدا در بهار در سطح زیرین برگها ، معمولا در انتهای 

شاخه ها دیده می شود.لکه های کوچک و سفید نمایان می شود و سریع کل برگ را می پوشاند، برگ های آلوده باریک ، حالت شیاردار، کوچک و شکننده می شوند.

در اواسط تابستان لکه های گرد کوچک و سیاه در سطح زیرین برگ خودشان را نشان می دهند، ولی بیشتر روی سرشاخه ها.



نوع و چرخه بیماری:

سفیدک سطحی در سیب توسط قارچ Podosphaera leucotricha ایجاد می شود. این قارچ بوسیله میسلیوم در جوانه های گل و رویشی که در فصل قبل آلوده شده بودند، زمستان گذرانی می کند.جوانه های آلوده به سرمای زمستان حساس هستند و دمای حدود 18- درجه فارنهایت اکثر این جوانه ها را خواهد کشت.


این بیماری وقتی که رطوبت نسبی هوا بیشتر از 90 درصد و دمای هوا بین 50 تا 75 فارنهایت است اتفاق می افتد.دمای مناسب برای رشد این قارچ بین 66 تا 72 درجه

فارنهایت می باشد، و البته رطوبت نسبی بالا برای بروز این بیماری لازم هست.در شرایط مناسب این بیماری در عرض 48 ساعت خودش را نشان می دهد.

یک مسئله مهم این است که این بیماری بر خلاف خیلی از بیماری های دیگر در شرا یط خشک می تواند مشکل ساز باشد.



کنترل:

1- کاشتن گیاهان مقاوم یا با حساسیت کم

2-کاشتن گیاهان در مکان آفتابی که تهویه هوای خوبی داشته باشد، این عمل رطوبت کنار درخت را کاهش می دهد و البته این باعث کاهش این بیماری می شود.

3- در جایی که این بیماری یک مشکل اساسی هست باید از قارچ کش های مناسب استفاده شود.


سوختگی گردو(لکه سیاه گردو، پوسیدگی مغز گردو):

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

Xanthomonas jaglandis

X.campestris pv. juglandis

این بیماری به تمام قسمت های هوایی از جمله سنبله های نر ، میوه ، سرشاخه ، برگ و جوانه حمله می کند.

آلودگی سنبله ها بلافاصله پس از خروج آنها صورت می گیرد.

علائم بیماری را با طویل شدن آنها می توانیم ببینیم ، گلها در هر قسمت از سنبله ممکن است سیاه و پژمرده شوند.

آلودگی میوه:



از هر موقع که میوه تشکیل می شود تا برداشت ، آلودگی انجام می شود.علائم بصورت ایجاد نقاط سیاه رنگ بخصوص در ناحیه گلگاه دیده می شود گاهی اینها به هم متصل شده و لکه بزرگ سیاه رنگ و کمی فرورفته را ایجاد می کنند.

اگربه اینها فشار وارد کنید ترشحات باکتری از آنها خارج می شود. 

گاهی وقت ها این لکه ها به داخل میوه نفوذ می کنند و مغز گردو را سیاه می کنند.

آلودگی سرشاخه ها:

زخم های سیاه رنگ در اینها هم تشکیل می شود که باعث خشک شده سر شاخه ها می شود.

آلودگی برگ:

لکه هایی به رنگ قهوه ای تیره با حاشیه سبز مایل به زرد اغلب روی برگها تشکیل می شود ، اندازه این لکه ها چند میلی متر می باشد و گاهی به هم متصل می شوند و لکه های بزرگتری را تشکیل می دهند.

زمستان گذرانی:

زمستان گذرانی این بیماری در زخم های روی شاخه ها ، درون جوانه های آلوده ، درون میوه های آلوده که روی درخت باقی می مانند و همچنین در آلودگی سنبلههای در حال خواب.(جوانه ها و سنبله های در حال خواب مهمترین وسیله زمستان گذرانی باکتری هست).

مبارزه:

استفاده از باکتری کش برای این بیماری زیاد موفق آمیز نبوده و باید راههای دیگری در پیش گرفته شود.


پوسیدگی سیاه سیب 

--------------------------------------------------------------------------------

پوسیدگی سیاه سیب apple black rot 

پوسیدگی در تمام اندامهای هوایی(برگ .میوه وشاخه) دیده می شود. عامل قارچ Botryosphaeria obtuse است.


پوسیدگی سیاه ریشه سیب 

--------------------------------------------------------------------------------

پوسیدگی سیاه ریشه سیب apple black root rot 

پوسیدگی ناشی از Xylaria mali در سیب ممکن است باعث فساد کامل ریشه شود. معمولاً قشر سیاه رنگی از اندامهای قارچ سطح ریشه را می پوشاند. پوسیدگی خشک است وپوست به قسمتهای زیرین چسبیده است


سرطان طوقه سیب 

--------------------------------------------------------------------------------

سرطان طوقه سیب apple crown gall

بیماری ناشی از باکتری Agrobacterium tumefaciens است.علائم آن تشکیل گال در محل طوقه وندرتا ریشه وساقه است. 

این بیماری بیشتر در نهالستانها دیده می‌شود. گالها به علت رشد و تکثیر سرطانی یاخته های آلوده ایجاد می‌شوند. تبدیل یاخته های عادی به یاخته های سرطانی بر اثر ورود پلاسمید مولد غده ((Ti- plasmid به یاخته، ادغام DNA مولد غده در کروموزم هسته صورت می گیرد.

توصیه: انتخاب نهالهای سالم یکی ازبهترین روشهای کنترل بیماری است. ضدعفونی ابزار هرس وجلوگیری از زخمی شدن شاخ و برگ نیز توصیه می شود


موزائیک سیب 

--------------------------------------------------------------------------------

موزائیک سیب Apple mosaic virus 

بیماری بصورت لکه های کلروتیک روی برگها واندامهای جوان دیده می شود. بیماری در ایران وجود دارد . با پیوند وبصورت مکانیکی قابل انتقال است. ناقل بیولوژیکی برای آن شناخته نشده است. عامل آن ویروسی از جنس Ilarvirus است


سفیدک حقیقی(پودری) سیب Apple powdery mildew

بیماری ناشی از قارچ podosphaera leucotricha است. این قارچ به شاخ وبرگ جوان، گل ومیوه میزند واغلب باعث خشکیدن شاخه های جوان میشود. بروی برگ نیزایجاد پیچیدگی مینماید. گلهای آلوده چروکیده وحالت گوشتی پیدا میکند. اغلب آلودگی روی پاجوشها دیده میشود. بیماری در تمام مناطق کشت سیب دیده میشود ولی اهمیت آن در خزانه است . روی میوه ایجاد زنگار میکند . عامل انگل اجباری است پس از سلول زنده تغذیه می نماید و ریسه های قارچ درجوانه های درحال خواب زمستانگذرانی میکند.

کنترل شیمیایی:

1.دینوکاپ wp18.25% یک درهزار

2.دینوکاپ Ec35 % یک درهزار

3.بنومیل wp50 % نیم در هزار

4.سولفور wp80-90% و 3-4 درهزار

5.نوآریمول Ec 9% و 0.75 درهزار



توصیه : مبارزه شیمیایی رابه محض مشاهده بیماری با توجه به پیش آگاهی شروع می‌کنیم. درصورتی که سابقه آلودگی داشته باشیم هرس شاخه های آلوده در اواخر پاییز انجام داده و آنها رامی‌سوزانیم.


آنتراکنوز موز Banana anthracnose

بیماری ناشی از قارچ Colleotrichum musae که روی پوست میوه تولید لکه های قهوه ای تا سیاه می دهد. در بعضی موارد این قارچ دم میوه را در خوشه آلوده میکند که در این صورت بیماری بنامblack end یا crown rot 

نامیده می شود. 

کنترل :

1- استفاده از قارچ‌کشهای فربام، زینب، کاپتان به نسبت 2- 1.5 درهزار

توصیه‌ها: 1- تقویت گیاه 2- حذف شاخه‌های خشکیده 3- کنترل آفات وسایر بیماریها


بیماری سر سیگاری موز Banana cigar end

بیماری ناشی از Trachysphaera fructigena که تولید پوسیدگی سیاه و سپس خاکستری درمیوه می کند. پوسیدگی میوه ممکن است به تمام میوه گسترش یابد. در اغلب موارد Verticillium theobromae با بیماری همراه است


سوختگی برگ بادام almond leaf scorch 

بیماری ناشی از باکتری گرم منفی محدود به آوندهای چوبی به نام Xylella fastidiosa است. دراثر حمله باکتری به درختان بادام قسمتهایی ازبرگ وبه ویژه نوک و حاشیه آن دچار سوختگی میشود


بیماری موسوم به عقرب 

اخیرا در نارنجستانهای شیراز و عموما درختان نارنج دیده شده است .
درختان مبتلا به این بیماری شاخه های ریز و متعدد بدون برگ دارند و برگها روی درخت خیلی کم می شوند . درصورتی که اطلاعاتی در مورد ریشه این بیماری و روش مبارزه با آن دارید . بنویسید .
سپاسگزار می شوم
در شیراز اکثرا منازل شخصی حداقل یک درخت نارنج در باغچه دارند .

مقالات شما قابل تقدیر است و نشاندهنده اقدامات مفید و خداپسندانه شماست .
خدا خیرتان دهد

بلاست مرکبات Citrus blast

بیماری ناشی ازباکتری Pseudomonas syringae pv. Syringae است که در مرکبات ایجاد لکه‌های نکروتیک در برگها، دمبرگها و میوه می‌نماید. لکه‌های تیره رنگ روی میوه black pit نیز نامیده شده‌اند. نشانه‌های بیماری در شاخ و برگ جوان شبیه نشانه‌های سرمازدگی است. 

کنترل: سمپاشی با ترکیب بردو 0.5درصد و اکسی کلرور 1 درهزار. هرس شاخه‌های آلوده واقدامات قرنطینه‌ای


بیماری آنتراکنوز مرکبات Citrus anthracnose 

عبارت آنتراکنوز به معنای شبه زغال Like-coal واولین بار توسط Faber و Dunal در سال 1853 روی انگور گزارش شده‌است. بیماری در سال 1326 توسط اسفندیاری از مناطق شمالی کشور جمع‌آوری وگزارش شده وسپس در سال 1333 از مناطق جنوب توسط شریف گزارش گردیده‌است.

آنتراکنوز مرکبات انتشار جهانی دارد. بیماری ناشی از گونه‌ Colletotrichum gloeosporiodes در انواع مرکبات که نشانه‌های آن لکه‌های نکروتیک در برگ و خشکیدن سرشاخه‌هاست. در میوه نشانه بیماری به صورت لکه‌های قهوه‌ای تا سیاه ظاهر می‌شود. آنتراکنوز میوه در میوه‌های رسیده مخصوصاً واریته‌های میان‌رس و زودرس گریپ‌فروت دیده می‌شود.

کنترل شیمیایی :

1- استفاده از قارچ‌کشهای فربام، زینب، کاپتان به نسبت 2- 1.5 درهزار

2- در پاییز موقع خواب سمپاشی با دو کیلوگرم سولفات مس، یک کیلوگرم سولفات روی و دو کیلو گرم آهک وصد لیتر آب 

توصیه‌ها: 1- تقویت گیاه 2- حذف شاخه‌های خشکیده در پاییز 3- کنترل آفات وسایر بیماریها


شاخه میری مرکبات Citrus blight

زوال درختان مرکبات با نشانه‌های پژمردگی و مرگ شاخه‌ها، تاخیر در رشد بهاره و نشانه‌های کمبود عنصر روی در برگها، این بیماری با بسته شدن راه آوندهای چوبی و تمرکز روی در شاخه‌ها همراه است. شاخه میری مرکبات درفلوریدا(امریکا) شایع است و عامل آن به درستی معلوم نیست


شانکر باکتریایی مرکبات citrus canker 

نوعی بیماری در مرکبات که در مناطق جنوبی کشور از جمله هرمزگان جیرفت، کرمان، سیستان و بلوچستان باعث بروز مشکلاتی برای باغداران گردیده است.

عامل آن باکتری Xanthomonas axonopodis pv.citri است وروی میوه وبرگ لکه‌های ابتدا آبگز وبعد چوب پنبه‌ای کمی برجسته وروی شاخه‌های جوان زخمهای جرب مانند ایجاد می‌کند. از این باکتری پنج سویه به نامهای A،B،C،DوE گزارش شده است سویه‌A نسبت به سویه‌های دیگر قدرت بیماری‌زایی بیشتر ودامنه میزبانی وسیع‌تری دارد


ویروئید کاکسیای مرکبات Citrus cachexia viroid 

ویروئیدی متشکل از حدود 300 نوکلئوتید که در بیشتر گونه‌های مرکبات به ویژه بعضی از انواع نارنگی تولید آلودگی می‌کند و نشانه‌های آن عبارت است از تولید صمغ در پوست، تشکیل حفره‌هایی در چوب و مقابل آنها برجستگیهایی در سطح داخلی پوست و کوتولگی


لکه سیاه مرکبات Citrus black spot

این بیماری در آفریقای جنوبی، استرالیا و تایوان اهمیت بالایی دارد و دارای خسارات اقتصادی است. بیماری ناشی از Guignardia citricarpa است که شکل غیر جنسی قارچ Phyllosticta citricarpa است . تمام واریتهای تجارتی مرکبات به این بیماری حساس هستند وبیشتر بیماری روی درختان مسن وضعیف است. قارچ روی درختان دیگری مثل بادام و رز دیده شده است. برگهای آلوده بیشتر حالتLatent دارند. این برگها پس از افتادن اندام باردهی قارچ بر روی آنها تشکیل می‌شود. پس از رسیدن آسکها آسکوسپورها آزاد شده وبه وسیله باد منتشر می‌شود پیکنیدیوسپورها نیز به وسیله باران پخش می‌شوند ولی نقش آسکوسپورها مهمتر است. نشانه اصلی بیماری وجود لکه‌های تیره در برگ ومیوه است کنترل بیماری از طریق سمپاشی با ترکیب بردو یا زینب.


سر خشکیدگی درختان مرکبات (ناتراسیا) Citrus dieback 

در ایران علاوه بر مرکبات به سایر درختان منجمله بادام، زردآلو، گیلاس، اوکالپتوس و … پسته، انار، توت، حمله می کند. ولی بیماری در همه گیاهان اهمیت ندارد، بیماری در خوزستان وسایر مناطق گرمسیری اهمیت دارد در فارس گاهی روی سیب نیز دیده شده است. در شهرستان جهرم به شدت درخت توت را مورد حمله قرار میدهد (مهندس ایازپور). عامل بیماری قارچ Nattrassia mangiferae است قارچ بیشتر از محلهای آفتاب سوخته و قسمتهایی از درخت که در معرض آفتاب وگرمای شدید است وارد می‌شود. علائم به صورت ورقه‌ورقه شدن پوست که زیر آن پودر سیاه رنگ (آرترو کنیدیم ) قارچ است دیده می‌شود، قارچ پیکنیدیم نیز تولید کرده که در بافت گیاه تشکیل شده و اهمیت چندانی ندارد، معمولاً قارچ در دمای زیر 30 درجه سانتیگراد خسارت نمی‌زند.

کنترل شیمیائی :

اکسی کلرور مس (کوپراویت ) WP35% به میزان 5 در هزار 

توصیه: 

1- تقویت درختان بخصوص در مقابل تنشهای آبی وآفتاب سوختگی 

2- حذف شاخه‌های آلوده 

3- در صورت امکان اجتناب از کشت ارقام پرتقال، لیمو، نارنگی گریپفروت و نارنج که حساسیت بیشتری دارد.

4- بهداشت باغ (خروج چوبهای آلوده )


بیماری مرگ گیاهچه مرکبات Citrus Damping off of seedlings 

خسارت وشدت بیماری مرگ گیاهچه بیشتر در خزانه و نهالستانهاست. این بیماری وقتی در خزانه حرارت ورطوبت خاک زیاد باشد وحرارت برای قارچ عامل بیماری مناسب است خسارت شدید می‌شود. دو نوع از این بیماری تشخیص داده شده است یکی قبل از بیرون آمدن گیاهچه ودیگری پس از ظهور گیاهچه. قارچ عامل Rhizoctonia solani که عامل اصلی مرگ گیاهچه است همچنین قارچهای پیتیوم و فایتوفتورا نیز اگر درجة حرارت ورطوبت زیاد باشد به گیاه حمله می‌کند. بر اساس تحقیقات مهندس ایازپور در جهرم جنس پونسیروس نسبت به بیماری مقاوم و هیبریدهای آن حساس می‌باشد. 

کنترل بیماری :

1- تهیه خزانه سالم با استفاده از خاک بکر

2- ضد عفونی خاک خزانه با متیل برو ماید و D-D و واپام


بیماریهای مهم درختان میوه 
آتشک (Fire Blight)




یکی از بیماری‌های مهم و خطرناک درختان میوه دانه‌دار در جهان و نیز ایران است.این بیماری حتی اگر در برخی مناطق، انتشار کمی هم داشته باشد، خسارات سنگینی را به درختان تحمیل می‌کند. بنابراین لازم است برنامه کنترلی دقیقی برای مهار بیماری در مناطق انتشار آن به اجرا درآید. 

این بیماری اولین بار از نیویورک گزارش شده و تا ۲۰۰ سال محدود به آمریکای‌شمالی بود. با ورود مهاجران به آمریکای شمال غربی، این بیماری نیز در این مناطق گسترش پیدا کرد به ‌طوری که تا اوایل سال‌های دهه ۱۹۰۰ به تمام مناطقی که سیب و گلابی در آن کشت می‌شد، سرایت پیدا کرد. 
در خارج از ایالات متحده، بیماری اولین بار در سال ۱۹۱۹ از کشور نیوزلند گزارش شد و بعد از آن در اواخر دهه ۱۹۵۰ در انگلستان شیوع پیدا کرد. 

پس از آن، بیماری در تمام اروپا و مدیترانه گسترش یافت و خسارات زیادی به درختان میوه وارد کرد. امروزه در کشورهایی که بیماری در آنها گزارش نشده، مقررات سخت قرنطینه‌ای برقرار است. 

در ایران، بعد از سال‌ها قرنطینه اولین بار در بهار ۱۳۶۸ از کرج گزارش شد و در حال حاضر از بیماری‌های مهم قرنطینه داخلی است در حالیکه به سرعت مرزهای قرنطینه را در هم شکسته و در حال پیشروی است. این بیماری اکنون در استآنهای تهران، آذربایجان، قزوین، زنجان و... خساراتی در ‌پی دارد. 

خسارت این بیماری اصولا متوجه خانواده گیاهان Rosaceae (درختان به، سیب، گلابی، گل‌سرخ و سایر گیاهان زیتنی این تیره و به تازگی گیاه خاکشیر) بوده و عامل بیماری باکتری Erwinia amylovora از خانواده‌ Entrobacteriaceae است. جنس‌های مهمی از باکتری‌ها از جمله جنس مشهور سالمونلا که از باکتری‌های بیماری‌زای انسانی و جانوری است در این خانواده جای می‌گیرند. 

● علائم بیماری 

درختان مبتلا به آتشک مجموعه‌ای از علائم را نشان می‌دهند. به‌طور کلی سه نوع علائم قابل تشخیص است و زمان آلوده‌شدن درخت و اندامی که آلوده شده تعیین‌کننده نوع نشانه بیماری است. اولین نشانه‌ای که آشکار می‌شود، سوختگی شکوفه‌هاست که بلافاصله پس از باز شدن گل‌ها صورت می‌گیرد. 
در مراحل اولیه آلودگی، گل‌ها ظاهری آبسوخته پیدا کرده و به سرعت سیاه می‌شوند. عموما کل شکوفه‌های یک خوشه دچار سوختگی شده و می‌میرند. 

سوختگی شاخه‌ها بارزترین نشانه این بیماری است که یک تا چند هفته بعد از ریختن گلبرگ‌ها قابل مشاهده است. در این مرحله برگ‌ها و شاخه‌های آب‌دار نیز به‌ قهوه‌ای تا سیاه تغییر رنگ داده و سر‌شاخه‌ها به سمت عقب خم شده، حالت سر عصایی به خود می‌گیرند. 

در ادامه فصل با گرم شدن هوا، روی همین شاخه‌ها می‌توان تراوشات باکتریایی (Ooz) را دید که به‌صورت قطرات ریز چسبناکی ترشح می‌شوند. در شرایط مساعد، آلودگی به شکل شانکر به سمت پایین (تنه درخت) توسعه یافته و در کل، درخت ظاهری سوخته در آتش پیدا می‌کند. 

نشانه‌ها روی میوه هم قابل مشاهده است به‌ طوری‌که میوه‌های درختان بیمار- اگر در مراحل اولیه آلوده شوند- کوچک، تیره رنگ و چروکیده می‌مانند و - اگر دیرتر آلوده شوند- زخم‌های قرمز قهوه‌ای تا سیاه رنگ را روی سطح آن می‌توان دید. 

روی این میوه‌ها هم می‌توان تراوشات باکتری را دید؛ به‌خصوص اگر هوا گرم و مرطوب باشد. اگر پایه درخت به بیماری حساس باشد(مانند درخت به)، کل درخت پژمرده شده و خواهد مرد. نشانه‌های بیماری را حتی در زمستان به صورت برگ‌های خشکیده روی درخت می‌توان دید. 

● چرخه بیماری 

ر فصل زمستان باکتری عامل بیماری را در شانکرهای ایجاد شده در شاخه‌ها می‌گذراند و در بهار با گرم شدن هوا دوباره فعال شده و خود را همراه تراوشاتی به سطح درخت می‌رساند. حشراتی مانند زنبور‌عسل که جذب این تراوشات می‌شوند و نیز قطرات باران عامل مهمی در انتقال باکتری‌ها به گیاه و ایجاد بیماری جدید هستند. 
این انتقال از راه گل‌ها و نیز زخم‌های ناشی از نیش حشرات یا تگرگ و... صورت می‌گیرد و برای همین است که اولین نشانه‌های بیماری در شکوفه‌ها خود را نمایان می‌کند. 

سپس باکتری پس از استقرار و تکثیر، راه خود را داخل درخت یافته و به طور سیستمیک در درخت منتشر می‌شود. در حرکت به سمت سرشاخه‌ها، آنها را خشکانده و در حرکت به‌ سمت تنه با ایجاد شانکر در آخر فصل خود را برای زمستان‌گذرانی آماده می‌کند. 

گاهی این شانکرها به حدی توسعه می‌یابند که درخت مجالی برای ادامه زندگی نمی‌یابد و از پای در‌ می‌آید؛ این زمانی است که پاتوژن تمام درخت را آلوده کرده باشد. 

● راه‌های مبارزه 

بهترین راه برای کنترل آتشک، راهکارهای تلفیقی است که شامل عملیات باغبانی (که باعث کاهش حساسیت درختان و جلوگیری از انتشار بیماری در باغ شود)، تلاش برای کاهش میزان اینوکولوم اولیه در باغ و سمپاشی در زمان مناسب با باکتری‌کش‌ها برای پیشگیری از بیماری در زمانی که شرایط برای ایجاد بیماری مهیاست. 
موثرترین کار در این مورد برای کاهش گسترش بیماری، اجتناب از کاشت پایه‌ها و ارقام حساس است. رقم‌های خیلی حساس سیب شامل موتسو، جوناتان و رم بیوتی، فیجی،‌ با حساسیت زیاد خود به بیماری، ترکیب خطرناکی را در باغ در زمانی که بیم اپیدمی بیماری می‌رود، می‌سازد چراکه اینچنین درختانی در اثر بیماری خواهند مرد. بیشتر ارقام مردم‌پسند گلابی نیز حساسیت بالایی به آتشک دارند. 

سوختگی شاخه‌ها یکی از نشانه‌های معمول روی شاخه‌های جوان و آبدار است. بنابراین شیوه‌های هرس و استفاده کمتر از کودهای نیتروژنی که به کاهش رشد شاخه‌ها می‌انجامد، برای جلوگیری از این مرحله‌ بیماری اهمیت دارد. پیشرفت بیماری در داخل پیکره‌ درخت با هرس شاخه‌های آلوده در اوایل تابستان؛ یعنی درست زمانی که تازه آلوده شده‌اند به حداقل می‌رسد. 

این‌کار به‌خصوص در مورد درختان جوان و کوتاه مهم است زیرا در این حالت فاصله شاخه‌های آلوده با تنه بسیار کم است. قطع شاخه‌ها باید از فاصله ۲۰ تا۳۰ سانتی‌متری زیر حاشیه محل آلودگی باشد. ضدعفونی وسایل هرس با الکل یا هیپوکلرید سدیم (وایتکس) بعد و قبل از بریدن هر شاخه نباید فراموش شود. 

کنترل موثر حشرات با قطعات دهانی زننده- مکنده مثل شته‌ها، زنجره‌ها و پسیل گلابی به کاهش روند توسعه بیماری در مرحله سوختگی شاخه‌ها کمک می‌کند. 

● کاهش اینوکولوم 

منبع اینوکولوم اولیه باید با هرس و جدا کردن شاخه‌های آلوده و نیز قسمتی از تنه که نشانه‌های شانکر را بروز می‌دهد در طول فصل زمستان کاهش یابد. 
سمپاشی با باکتری‌کش‌های سمی در زمان باز شدن غنچه‌های گل یا کمی بعد از آن به کاهش باکتری‌های تولید شده در شانکرهای زمستانه کمک می‌کند. 

در باغی که سابقه بیماری آتشک را دارد شاخه‌هایی که رنگ آنها زرد نارنجی است باید یک تا دو هفته بعد از ریزش گلبرگ‌ها از درخت جدا شوند. این کار به‌خصوص زمانی مفید است که بیماری در مرحله سوختگی شکوفه‌ها کنترل شده و بنابراین شانکرها منبع اصلی آلودگی برای گسترش بیماری در تابستان محسوب می‌شوند. 
جدا کردن شاخه‌های گوشتی و آبدار به محض ظهور اولین نشانه‌ها در آنها به محدود شدن انتشار و گسترش بیماری کمک خواهد کرد. اما این اقدام زمانی موثر است که با دقت در چند هفته اول بعد از گلدهی دنبال شود.

درمان به وسیله آنتی‌بیوتیک (Bacteriocide Spray): 

بیشتر اپیدمی‌های خطرناک و جدی آتشک زمانی اتفاق می‌افتد که گل‌ها آلوده شوند. آنتی‌بیوتیک‌های مشخصی وجود دارند که می‌توانند در محافظت از گل‌ها در برابر آلودگی نقش داشته باشند. این مواد باید درست زمانی که گل‌ها ظاهر می‌شوند به کار روند. 



سیستم‌های مختلفی برای تعیین زمان مناسب استفاده از آنتی‌بیوتیک‌ها طراحی شده است. بیشتر این سیستم‌ها براساس دما (معمولا بیش از ۳/۱۸ درجه سانتیگراد که در این حالت تجمع باکتری هنوز به حد آستانه عفونت نرسیده است) کار می‌کنند. 



بعد از این مرحله بارش باران لازم است تا باکتری را به محل‌هایی که بتواند از آنجا وارد گیاه شود، برساند. بنابراین آنتی‌بیوتیک باید قبل یا بعد از بارش صورت گیرد تا در زمان بارندگی جمعیت باکتری زیر آستانه آلودگی باشد. آنتی‌بیوتیک‌ها در مرحله سوختگی شاخه‌ها در طول تابستان تاثیری ندارند و به‌کارگیری آنها برای محافظت توصیه نشده است. 

آنتی بیوتیک‌هایی که برای درمان این بیماری مورد استفاده هستند شامل Streptomycin و Terramycin می‌شود. مورد اخیر به‌خصوص روی گلابی مصرف دارد. در مناطقی که مصرف استرپتومایسین مجاز نیست، می‌توان از Tetracyclin و Flumequin استفاده کرد. 

البته گفتنی است مصرف آنتی‌بیوتیک در گیاه‌پزشکی و درمان بیماری‌های گیاهی، محدودیت‌هایی دارد. یکی از این محدودیت‌ها، مقاوم شدن باکتری‌ها به آنتی‌بیوتیک‌هاست که این مقاومت شامل باکتری‌های بیماری‌زای انسان نیز می‌شود که این امر خود منجر به اختلال در کنترل بیماری‌های انسان و حیوانات به دلیل حضور مداوم آنتی‌بیوتیک در طبیعت می‌شود. برای همین مصرف این مواد در گیاه‌پزشکی باید درنهایت دقت و با لحاظ کردن احتیاط فراوان همراه باشد. 

نهایت اینکه بیماری آتشک اکنون در ایران، به یکی از مهم‌ترین بیماری‌های گیاهی کشور تبدیل شده و ریشه‌کنی و جلوگیری از گ سترش این بیماری خطرناک باید مورد توجه مراکز تحقیقاتی و دانشگاه‌های کشور قرار گیرد. 
انجام تحقیقات در زمینه بیماری‌زایی پاتوژن عامل بیماری، اپیدمیولوژی، شیوه‌های پیشگیری و درمان بیماری نیازمند صرف وقت و هزینه از سوی مراکز تحقیقات کشور است و امید که روندی که برای مطالعه جنبه‌های مختلف بیماری در کشور وجود دارد، ادامه یافته و بلکه با سرعت بیشتری پیگیری شده و با کمک صاحب‌نظران و متخصصان بیماری‌شناسی گیاهی این بیماری در کشور ریشه‌کن شده و درختان از آتش بیماری نجات یابند.

منابع:
ــ بیماری‌های سیب و گلابی؛ ا.ل.جونز. ترجمه سید محمد اشکان. مرکز نشر دانشگاهی
ــ عوامل بیماری‌زا و بیماری‌های مهم گیاهی ایران؛ دکتر ابراهیم بهداد، نشر یادبود اصفهان


--------------------------------------------------------------------------------

آنتراکنوز گردو Walnut anthracnose 





بیماری ناشی از قارچ Gnomonia leptostyla (آنامورف: arssonina juglandis) است، که دراکثر مناطق گردوکاری دیده می‌شود؛ نشانه‌های آن تشکیل لکه‌های فرو رفته گرد یا بیضی شکل روی شاخه، میوه و برگ است. آسروول‌های قارچ به صورت حلقه های متحدالمرکز روی لکه های برگی به وجود می‌آیند.

کنترل:

1- زینب wp80% و 2-1 درهزار

2- اکسی کلرورمس wp35% و 5-3 درهزار

3- ترکیب برور ______ 1-0.5 درهزار

توصیه ها:

سمپاشی زمستانه 3_2 نوبت که پس از ریزش برگها انجام می‌شود. سمپاشی بهاره 2 نوبت پس از ریزش گلبرگها .همچنین جمع آوری و سوزاندن برگهای آلوده ریخته شده و رعایت بهداشت باغ در کنترل بیماری موثر است.


--------------------------------------------------------------------------------

بیماری لکه سیاه گردو walnut black spot 



بیماری ناشی از باکتری Xanthomonas campestris pv.Juglandis است که موجب سیاه شدن گل آذین نر و لکه های قهوه‌ای تا سیاه روی میوه و برگ می‌شود

پژمردگی شاخه‌ی گردو walnut branch wilt



بیماری ناشی از Nattrassia mangiferae که درناحیه مورد حمله پوست شاخه ورقه ورقه شده و درزیر ورقه‌ها پودر سیاه رنگی شامل آرتروکنیدیم‌های قارچ تشکیل می‌شود. بیماری منجر به پژمردگی شاخه و خشک شدن برگهاست که همچنان به شاخه متصل باقی می‌مانند. 

کنترل:

تقویت و آبیاری منظم گیاه بسیار موثر است

شانکر عمقی پوست گردو walnut deep bark canker(syn: walnut phlom canker) 

بیماری ناشی از باکتری Erwinia rubrifaciens که نشانه‌های آن تشکیل رگه‌های قهوه‌ای درناحیه‌ی آوندهای آبکشی و لایه‌ی زاینده و خارج شدن صمغ سیاه رنگ از تنه‌ی گردوست


--------------------------------------------------------------------------------

پوسیدگی فیتوفترایی طوقه و ریشه گردو walnut Phytophthora crown and root rot 

بیماری ناشی از گونه‌های Phytophthora به ویژه Phytophthora cactorum است که موجب پوسیدگی طوقه وتولید تراوه(صمغ) سیاه رنگ می‌شود. 

کنترل: 

1- ترکیب بردو ----- 0.8 درصد

2- اکسی کلرورمس wp35% و 5 در هزار

توصیه: رعایت نکات زیر در کنترل و عدم توسعه بیماری موثر است.

1- اجتناب از آبیاری غرقابی و عدم تماس طوقه با آب آبیاری

2- بررسی برای حصول به پایه‌های مقاوم.

3- حذف قسمتهای آلوده دور یقه و طوقه درخت تا بافت سالم و سپس پانسمان با سموم توصیه شده. 


--------------------------------------------------------------------------------

شانکر سطحی پوست گردو walnut shallow bark canker

بیماری ناشی از Erwinia nigrifluens که نشانه‌های آن تشکیل آسیبهای نامنظم به رنگ قهوه‌ای تیره روی تنه و شاخه‌های اصلی است. 


--------------------------------------------------------------------------------

ارزیابی مقاومت ارقام گیلاس نسبت به باکتری Pseudomonas syringae عامل بیماری شانکر درختان میوه هسته دار

بیماری شانکر باکتریایی درختان میوه هسته دار در تمامی مناطق اصلی پرورش درختان میوه در دنیا شیوع داشته و یکی از مهمترین بیماریهای این درختان از جمله گیلاس می باشد. چون ارقام مختلف گیلاس نسبت به بیماری شانکر باکتریایی حساسیت متفاوتی دارند، استفاده از ارقام مقاوم به این بیماری راهکار مناسبی برای کنترل آن است. بیماریزایی Pseudomonas syringae pv. syringae (Pss) از کلکسیون آزمایشگاه باکتری شناسی بخش بیمارهای گیاهی موسسه تحقیقات آفات و بیماریهای گیاهی جدا شده از درختان گیلاس استان تهران دوباره اثبات گردید. در این بررسی تعداد 21 رقم گیلاس پیوند شده روی پایه آلبالو تلخ (Pronus mahaleb.) شامل هیبرید شماره 1 کرج، شعاع السلطنه، سیاه مشهد، سیاه دانشکده، همدان، بلامارکاد پیش رس ایتالیا، شبستر، حاج یوسفی، ناپلئون، لامبرت، بلادی باربون، قرمز رضاییه، مشهد، زرد دانشکده، اراک، قرمز باغ نو، ابرده، میکرز، دیررس ایتالیا، رودچون و قزوین استفاده شد. برای بررسی مقاومت این ارقام سوسپانسیون باکتری مورد نظر به آنها تزریق و پس از نگهداری در شرایط گلخانه و هوای آزاد نتایج مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که ارقام گیلاس از نظر حساسیت به شانکر باکتریایی اختلاف معنی دار داشته و ارقام شعاع السلطنه، سیاه مشهد، بلامارکاد پیش رس، شبستر، حاج یوسفی، ناپلئون، دیررس ایتالیا، رودچون و قزوین مقاومت بالاتری نشان دادند. ارقام هیبرید شماره یک کرج، سیاه دانشکده، همدان، لامبرت، قرمز رضاییه، مشهد، زرد دانشکده، اراک، ابرده و میکرز به عنوان نیمه حساس و ارقام بلادی باربون و قرمز باغ نو به عنوان حساس ارزیابی شدند. هیچکدام از ارقام گیلاس مقاومت کامل نشان ندادند.


--------------------------------------------------------------------------------

عارضه خشکیدگی خوشه خرما(پژمردگی میوه) 

چروکیدگی میوه عارضه‌ای است که درسالهای اخیر درپاره‌ای از مناطق خرما خیز کشور مانند جیرفت، کهنوج و بوشهر مشاهده گردیده است. اولین بار درسال 1368 ازمنطقه رودبار کهنوج گزارش شده است. ازعوارض ناشناخته کشور است که سالانه درسطح وسیع خسارت وارد می‌کند. سرعت انتشار عارضه بسیار بالا است، بطوری که دربوشهر درسال1378 ظرف مدت یک هفته سراسر نخیلات استان را فرا گرفت و میزان خسارت را به 40درصد رساند. وقوع عارضه با چروکیده شدن ناگهانی حبه‌های خرما در مرحله تبدیل خارک به رطب است. سایر علائم بصورت ایجاد لکه‌های قهوه‌ای رنگ درمحل اتصال خوشچه‌ها به محور خوشه اصلی که منجر به پیدایش یک نوار قهوه‌ای رنگ و سرتاسری دریک طرف محور خوشه اصلی می‌گردد. درمحل اتصال خوشچه‌ها به محور خوشه اصلی ترکهایی ظاهر می‌شود. همچنین میوه‌های نارس بسرعت پژمرده شده و پلاسیده می‌شوند.

دربررسیهای انجام شده هیچکدام از عوامل پاتوژنیک ازمیوه‌های آلوده جداسازی نگردیده‌ است. بنظر می‌رسد عارضه با عواملی چون درجه حرارت و آبیاری و تغذیه در ارتباط است. 


--------------------------------------------------------------------------------

سفیدک پودری هلو و شلیل Peach powdery mildew 

بیماری سفیدک سطحی یا سفیدک نمدی هلو اولین بار در ایران دراطراف تهران درسال 1326 توسط اسفندیاری گزارش شده است. معمولا درهرجا که هلو کشت می‌شود بیماری نیز دیده می‌شود. علاوه بر هلو به شلیل نیز حمله می‌کند. عامل بیماری قارچ Sphaerotheca pannosa var. Persica است. علت نامگذاری آن به پانوزا بواسطه تولید حالت نمدی است. قارچ انگل اجباری است و نمی توان آن را روی محیط کشت پرورش داد. این قارچ زمستان را به دو صورت ریسه درجوانه و بصورت کلیستوتیسیم می‌گذراند. 



نشانه‌های بیماری روی برگ در ابتدا بصورت ایجاد لکه‌های سبز کمرنگ و یا مایل به قهوه‌ای ودرنهایت تشکیل بافت نمدی است. برگهای پیر بندرت مورد حمله قارچ قرار می‌گیرند و مقاومند. خسارت بیماری در حالتی که به میوه حمله می‌کند فوق‌الاده زیاد است زیرا ارزش و بازار پسندی میوه بطور محسوس تقلیل می‌یابد. روی میوه لکه‌ها گرد هستند. اگر میوه سبز باشد لکه سفیدرنگ و اگر میوه متمایل به قرمز رنگ باشد لکه زرد چرکین به نظر می رسد. قسمتهای لکه‌دار میوه سفت و سخت شده و از رشد طبیعی باز می‌ماند. سرشاخه‌های مبتلا به قارچ باریک و ضعیف مانده وجوانه‌های آنها کوچک می‌شود.



کنترل بیماری:

· کنترل مکانیکی: آبپاشی، باران، آب سردوگرم ، ازبین بردن غشای نمدی ازجمله اقداماتی است که درکاهش بیماری موثر است.

· کنترل بیولوژیکی: قارچ عامل بیماری در مناطق مرطوب بوسیله تعدادی قارچهای هیپرپارازیت که مهمترین آنها Cicinobolus cesatii می‌باشد پارازیته شده‌اند و ازبین می روند ویا لااقل کاهش می‌یابد.

· کنترل زراعی: حفظ حاصلخیزی خاک، هرس و واریته‌های مقاوم(ارقام هلو مخملی، کاردی و حاج کاظمی نسبت به بیماری حساس و ارقام پائیزه مقاومند.)

· کنترل شیمیایی: 

1- دینوکاپ(کاراتان) LC EC 35% و 1 درهزار

2- دینوکاپ(کاراتان) FN-57 WP18.25% و 1 درهزار

3- سولفور(الوزان- کوزان) WP80-90% و 4-3 درهزار

4- بنومیل(بنلیت) WP 50% و 0.5 درهزار

توصیه‌ها: بهترین زمان سمپاشی بعد از ریختن گلبرگها و تشکیل میوه است. درصورت لزوم 7-3 نوبت سمپاشی انجام می‌گیرد. نوبت اول سمپاشی مهم است و سمپاشی‌های بعدی به فاصله 10 روز انجام می‌پذیرد. 




--------------------------------------------------------------------------------

لکه آجری برگ بادام و لکه قرمز برگ آلو

هردودرایران وجود دارد،ولی لکه آجری مهمتر است. اولین بار اسفندیاری در سال 1348 بیماری را روی بادام در ارومیه و لرستان مشاهده کرد. سپس Steyaert بلژیکی متخصص بیماریهای گیاهی که مامور کمک و همکاری با ایران بود این بیماری را مشاهده کرد. در منطقه خفر فارس بیماری لکه آجری به شدت دیده میشود. عامل لکه آجری Polystigma ochraceum ) Polystigma amygdalium) وعامل لکه قرمزآلو Polystigma rubrum است. روی برگ بادام لکه‌ها کشیده و بزرگند ولی روی برگ آلو لکه‌ها تقریبا گردند. لکه آجری بادام به برگ حمله می‌‌کند، ولی لکه قرمز علاوه بر برگ به شاخه نیز حمله می‌کند. در هردو لکه‌ها چرمی وضخیم هستند. بیماری منوسیکل است. روی برگهای زمین ریخته پری‌تیسها تشکیل می‌شود.آلودگی توسط آسکوسپور ایجاد می‌شود، نقش پیکنیدها دربیماری مشخص نیست وآلودگی نمی‌دهد. برای تشکیل آسکوکارپ 2-1 ماه سرمای نزدیک صفردرجه لازم است. قارچ در محیط کشت قابل کشت نمی باشد. این بیماری از نظر بیولوژی تقریباً مشابه لکه سیاه سیب است، یعنی دارای دو فاز ساپروفیتی و پارازیتی است. حذف مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⠠???‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⠀? ‌‌‌‌‌ ساپروفیتی می‌تواند تا حدی بیماری را کنترل کند.

کنترل شیمیایی:

1- مانکوزب (دیتان ام-45) WP 80% و 2 در هزار

2- اکسی کلرورمس(کوپراویت) WP 35% و 3 در هزار

3- ترکیب بردو ---------- 1 درصد

4- سم جدید Triforin (ساپرول) به مقدار : 3 در هزار 



توصیه‌ها: نوبت اول سمپاشی بعد از ریزش گلبرگها وسپس به فواصل12روز. جمع آوری ودفن برگها 


--------------------------------------------------------------------------------

لکه غربالی درختان هسته دار Stone fruit shothle spot




بیماری بصورت جهانی گسترش دارد و روی زردآلو، هلو، بادام دارای اهمیت خاصی است . پاتوژن به اغلب قسمتهای گیاه حمله می کند. لکه های روی برگ ریزش کرده و سوراخهایی روی آن ایجاد می‌کند. روی میوه زردآلو حالت زگیل ایجاد می‌نماید. در بادام ریزش برگ شدید می‌دهد. عامل ‌بیماری ‌قارچ Wilsonomyces carpophilus است. قارچ اسپورودوکیم تولید می‌کند؛ کنیدیم روی جوانه ها زمستانگذرانی می‌کند کنیدیها با باران پخش می‌شوند. 

کنترل شیمیایی:

1. کاپتان WP50% و 3 در هزار

2. ترکیب بردو --------- 2% 

3. اکسی کلرورمس WP35% و 5-3 هزار

توصیه ها: 3نوبت سمپاشی . سمپاشی پاییزه بعد از ریزش گلبرگها ،سمپاشی زمستانه بعد متورم شدن جوانه ها ،تکرار سمپاشی بعد از ریزش گلها و تکرار آن بفواصل 14روز 


--------------------------------------------------------------------------------

ویروس برگ باد بزنی مـو Grapevine fan leaf virus 

عامل برگ باد بزنی مو ویروسی از جنس نپوویروس است که انتشار جهانی دارد و یکی از عوامل عمده زوال ارقام مو می باشد. گونه های Vitis vinifera و هیبریدهای آن به ویروس حساس است. سویه های عمده ویروس عبارتند از fanleaf و yellow mosaic و vein banding . 


--------------------------------------------------------------------------------

سفیدک پودری انگور (سیاه بور) Grapevine powdery mildew 

بیماری در مناطق مختلف ایران نامهای متفاوتی چون کفک (در رشت)، سیاه‌ بور (اصفهان)، سفیدک (شیراز)، شته (کاشان) دارد. طبق بعضی ازشواهد و مدارک، اصلِ بیماری ازسرزمین ژاپن است. اولین بار قارچ عامل در سال 1834از امریکای شمالی گزارش شده است ولی بیماری درامریکا از اهمیت چندانی برخوردار نبود. بیماری برای اولین بار درسال 1845 درناحیه بریتانیای کبیر در گلخانه‌های Margate توسط باغبان انگلیسی به نام Tucker مشاهده شده است. شدیدترین اپیدمیهای آن مربوط به کشورهای اروپایی به خصوص کشور فرانسه، اسپانیا وایتالیا است که دربعضی ازسالها محصول تاکستانها را به کمتر از یک چهارم کاهش داده است. بیماری در ایران برای اولین بار درسالهای 51- 1250 در رضائیه مشاهده شده است. اکنون بیماری در تمام نقاط انگورخیز کشور دیده می‌شود.

عامل بیماری قارچ Uncinula necator است که میسلیوم قارچ کاملاً سطحی است و مواد غذایی خود را بوسیله هاستوریم(مکه) تأمین می‌نماید؛ همچنین این مکه‌ها برای تثبیت قارچ درسطح نبات بکار می‌رود. زمستانگذرانی قارچ به صورت میسیلیوم درداخل جوانه‌هاست. البته در مناطق سرد زمستانگذرانی بصورت پریتسیوم نیز می‌باشد.

شدت بیماری موقعی که جوانه‌ها متراکمند یا رطوبت بالاست و جاهای که سایه‌دار است بیشتر است. در اثر حمله قارچ کیفیت و کمیت میوه کاهش یافته، همچنین باعث حساسیت درخت به سرما می‌شود. قارچ به میوه، برگ، خوشه، جوانه، پیچکها، دم میوه و شاخه‌های جوان حمله می‌کند. در اثر حمله پوششهای سفید و خاکستری روی اندامهای گیاه دیده می‌شود. در روی برگ لکه‌هایی محدود را ایجاد می‌کند که در آخر فصل این لکه‌ها نکروزه می‌گردند. حمله قارچ به غوره‌ها به علت عدم تعادل فشار در قسمت داخلی و خارجی باعث ترکیدن میوه می‌گردد وپیش از آنکه غوره‌ها به نصف اندازه حقیقی برسند می‌ریزند. میوه‌های رسیده مورد حمله قارچ قرار نمی‌گیرند. خوشه‌های سفیدک زده کمی سیاه و سبک هستند. اگر بیماری هنگام گل و قبل از آن شدید شود گلها می ریزند و دانه تشکیل نمی‌شود. حبه‌ها کوچک مانده و رشد نمی‌کنند و آبدار نمی‌شوند غالباً حبه‌ها ترک خورده و می پوسند. سفیدک مو درشرایط خشک بدون ترک خوردن باعث زودرسی انگور می‌شود. درهوای مرطوب شکافها روی انگور یا غوره زود پیدا می‌شود.




کنترل: 

1- گوگرد میکرونیزه ---------- kg90- 60 در هکتار

مبارزه با گوگرد در 3 نوبت انجام می‌شود. نوبت اول در 7- 6 برگی جوانه‌ها به میزان 15-10 کیلوگرم. نوبت دوم بعد از ریختن گلبرگها و بسته شدن دانه به میزان 30-20 کیلوگرم و نوبت سوم 20-15 روز بعد به میزان 40-30 کیلو، در صورت انبوهی تاکستان تا 60 کیلوگرم قابل افزایش است.

2- سولفور(الوزان- کوزان) wp80-90 % و 4-3 درهزار

3- دینوکاپ(کاراتان) FN-57 wp 18.25 % و 1 درهزار

4- پنکونازول(توپاز) EW 20 % و 0.125 درهزار

5- هگزاکونازول(انویل) SC 5 % و0.25 درهزار

6- نوآریمول(تریمیدال) EC 9 % 2/0 درهزار

توصیه‌ها: دینوکاپ در نوبت اول که هوا خنکتر است مصرف شود و سولفور در نوبتهای بعدی که هوا گرمتر است. هرس سبز درختان مو و از بین بردن علفهای هرز ، جهت کاهش رطوبت و تهویه باغ در کاهش بیماری موثر است. 




--------------------------------------------------------------------------------

پوسیدگیهای انگور Grapevine rots

پوسیدگیهای انگور براثر عوامل ساپروفیتی یا پارازیتهای ضعیف صورت می‌گیرد که در مراحل مختلف رشد به میوه حمله می‌کنند وباعث فساد آن می‌شوند. عواملی چون Greenaria uvicola باعث پوسیدگی تلخ انگور(grape bitter rot) می‌شود، Glomerella cingulata باعث پوسیدگی انگور رسیده (rip rot) می‌شود که معمولاً موقع برداشت محصول دیده می‌شود. این پوسیدگی به رنگ قرمز مایل به قهوه‌ای دیده می‌شود. عواملی چون Guignardia bidwellii و Bortysphaeria obtusa باعث پوسیدگی سیاه رنگِ برگ، میوه و ساقه‌ی مـــو می‌شوند.

پوسیدگی خوشه (bunch rot) ناشی از Botryotinia fuckeliana (آنامورف: Botrytis cinerea) است که در آن خوشه‌ی انگور لهیده و روی آن پوشش خاکستری قارچ تشکیل می‌شود. پوسیدگی خوشه ممکن است براثر Lasiodiplodia theobromae (Botrysphaeria rhodina) نیز بوجود آید لکن در این حالت پوسیدگی ابتدا قرمزرنگ و سپس سفید است ونهایتاً میوه مومیایی می‌شود.

کنترل پوسیدگیها:

جلوگیری از صدمه دیدن فیزیکی، شیمیایی وحمله حشرات بخصوص در مراحل آخر رشد، همچنین انبار سریع میوه‌ها در دمای پایین و جداسازی میوه‌های آلوده در کاهش پوسیدگیها موثر است. 


--------------------------------------------------------------------------------

بیماری پوسیدگی گل‌آذین خرما 

بیماری پوسیدگی گل‌آذین خرما Khamedj 

بیماری خامج قدمت طولانی دارد و در اکثر نقاط نخل خیز دنیا وجود دارد. اولین گزارش تکنیکی را cavara درسال 1925 داده است. بیماری در مناطقی که دارای زمستانهای طولانی است یا بارندگیهای بهاره زیاد است یا درخاکهایی که آب درآنها جمع می‌شود یا نمک آنها زیاد است، مخرب است. بیماری درعراق وخوزستان گاهگاهی طغیان می‌کند معمولا بعد از زمستانهای سرد و طولانی باهوای مرطوب این اتفاق می‌افتد. 


عامل بیماری خامج قارچ Mauginiella scaettae است. زمان حمله قارچ موقعی است که خوشه‌های گل دهنده (spattes) دراوایل بهار شروع به رشد می‌کنند. بعد از حمله قارچ به بافتهای گل و قبل از باز شدن اسپاتها لکه‌های قهوه‌ای یا زرد رنگی روی آنها ظاهر می‌شود. سطح داخلی اسپات زیر لکه‌ها زرد و شفاف است. قارچ قادر است مستقیماً بدرون اسپات نفوذ کند ازاین جهت یک پارازیت قوی محسوب می‌شود. عامل بصورت میسلیوم بین سلولی دربافتهای کهنه زمستان گذرانی می‌کند. دربررسی‌های مرکز تحقیقات کشاورزی خوزستان درمناطق آلوده تا 30% گل‌آذین‌ها ممکن است ازبین بروند و این امر مستقیماَ روی تولید محصول اثر منفی دارد.

کنترل:

1- جمع آوری وسوزاندن گل آذین‌های آلوده

2- استفاده از گرده سالم

3- استفاده از ارقام مقاوم: واریته‌های Tafezoune و Hamraim و Takernest مقاومند.

استفاده ازسموم تری‌دمورف و پروپیکنازول و تیوفانات متیل درحال حاضر درکنترل بیماری موثر است 


--------------------------------------------------------------------------------

آنتراکنوز انبه Mango anthracnose 

بیماری ناشی از Glomerella cigulata است، که به قسمتهای هوایی گیاه (برگ، شاخه، گل و میوه) حمله می کند. لکه های کوچک قهوه ای تا سیاه روی شاخه و برگ بوجود می آورد.

کنترل :

استفاده از قارچ‌کشهای فربام، زینب، کاپتان به نسبت 2- 1.5 درهزار

توصیه‌ها: 1- تقویت گیاه 2- حذف شاخه‌های خشکیده 3- کنترل آفات وسایر بیماریها






--------------------------------------------------------------------------------

لکه سیاه انبه Mango scab 

بیماری ناشی از Elsinoe mangiferae (A: Sphaceloma mangiferae) که روی برگ، شاخه و میوه تولید لکه های کوچک قهوه ای تا سیاه می کند که در شرایط مرطوب روی آنها پوشش مخملی زیتونی به وجود می آید. دربرگهای مسن وسط لکه ها سفید یا خاکستری و حاشیه آنها قهوه ای است. در بعضی از این لکه ها آسکوکارپ قارچ دیده می شود 


--------------------------------------------------------------------------------

پژمردگی باکتریایی موز Moko 

بیماری موکو ناشی از Pseudomonas solanacerarum که باعث تغییر رنگ آوندها و زردی و نکروز برگ می شود. پاجوشها زرد و سپس سیاه می شوند. بیماری در مناطق موزکاری چابهار دیده شده است.

توصیه: در صورت مشاهده علائم بیماری ریشه کن کردن درختان توصیه میشود 


--------------------------------------------------------------------------------

مومیایی درختان میوه Monilia brown rot

عامل بیماری Moniliniaاست که آنامورف آن monilia می باشد. سه گونه دارد:

1- M. Laxaمعروف به European brown rot

2- M. Fructicolaمعروف به American brown rot که در ایران وجود ندارد.

3- M. Fructigena





میزبانها در ایران : سیب، گلابی، به، زردآلو، گوجه، گیلاس و زردآلو درایران مهمتر است و M.laxaاز آن جدا شده است(از سمنان). بیماری به گل شاخه و میوه میزند ولی میوه های رسیده حساسترند. میوه هایی که روی درخت کاملاً سالمند ویکدفعه شروع به قهوای شدن می کنند مشکوک به این بیماریند. میوه های آلوده سریعاً می ریزند. اینها به تدریج می پوسند وحالت چرمی سفتی پیدا می‌کنند وتشکیل اسکلروت قارچ را می دهند. اسکلروت در بهار جوانه زده وتولید آپوتیسیم می نماید وآسکوسپورها گیاه را آلوده می‌کنند.

کنترل شیمیایی: سمپاشی زمستانه (زیرا به سه صورت اسکلروت ، میسلیوم و کنیدی زمستانگذرانی دارد) . سمپاشی دربهار بعداز تشکیل گل انجام می شود.

توصیه: بهداشت باغ ؛ جمع آوری میوه های آلوده . هرس شاخه های آلوده 




--------------------------------------------------------------------------------

پوسیدگی قهوه‌ای(درونی) میوه انجیر fig brown rot(fig endosepsis) 

بیماری ناشی ازقارچ ناقص Fusarium moniliforme است که اسپورهای آن با زنبور Blastophaga به داخل میوه‌ی انجیرانتقال می‌یابد وموجب پوسیدگی داخل میوه می‌شود








--------------------------------------------------------------------------------

لکه برگی سرکوسپورایی انجیر fig cercospora leaf spot 

بیماری ناشی از Cercospora spp (مانند C. bolleana) است؛ که منجر به تولید لکه‌های مازویی در برگ انجیر می‌شود.









--------------------------------------------------------------------------------

ترشیدگی انجیر fig souring 

بیماری درایران ناشی از مخمر Hanseniospora osmophila است که با مگس سرکه یا سوسک میوه انجیر از طریق چشم میوه انجیر به داخل آن انتقال می‌یابد. این مخمر‌ها باعث ترشیدگی، ایجاد بوی الکل و تغییر رنگ میوه می شوند.





--------------------------------------------------------------------------------

شانکر انجیر fig Phomopsis canker

بیماری بیشتر در انجیرهایی دیده می‌شود، که نیاز به هرس شدید دارند. درایران شانکر انجیر در استهبانات فارس دیده شده است. بیماری ناشی از Diaporthe cinerascens (آنامورف: Phomopsis cinerascens) است. دراثر حمله قارچ روی شاخه‌ها شانکر ایجاد می‌شود و شاخه‌ها پژمرده و دچار زوال تدریجی می گردند. آلودگی از محل هرس شروع می‌شود ومعمولاَ درفصل بارانی صورت می‌گیرد. قارچ درسال اول آلودگی تغییر رنگ را روی شاخه ایجاد می‌کند و بتدریج طی 4-3 سال اطراف تنه وشاخه را فرا می‌گیرد. دراثر مقاومت گیاه بافت پینه‌ای اطراف شانکر تشکیل می‌شود. قارچ درپینه نفوذ کرده ودرسال بعد فعال می شود. دراثر فعالیت سالانه قارچ دوایر متحدالمرکزی تولید می‌شود. قارچ دو نوع پیکنیدیوسپور تولید می‌کند. نوع α ونوع β که نوع α درایران دیده شده است. اسپورها ازمحل زخمهای ایجاد شده دراثر عوامل طبیعی وفیزیکی ویا حمله حشرات نفوذ می‌کنند.




کنترل:

بهترین روش کنترل بیماری پیشگیری ازنفوذ قارچ درگیاه وباغ است. که شامل 

1. تنظیم زمان هرس(هرس همراه با بارندگی نباشد)

2. تهیه قلمه سالم

3. معالجه زخمها

4.ضدعفونی ابزار هرس 


--------------------------------------------------------------------------------

آنتراکنوز مــــــو Grapevine anthracnose 

بیماری دراثر فعالیت قارچ Elsinoe amplina (آنـامورف: Sphaceloma amplinum) است. قارچ به اندامهای مختلف (برگ، خوشه، شاخه) حمله می‌کند. در اثر حمله قارچ لکه‌های فرورفته با بافتهای مرده تشکیل می شوند.

توصیه‌ها:

1- تقویت گیاه 

2- حذف شاخه های خشکیده در پاییز 

3- کنترول سایر افات و بیماریها 


--------------------------------------------------------------------------------

لکه زاویه ای برگ مـــــو Grapevine angular leaf spot 

بیماری ناشی ازPseudocercospora vitis) Mycosphaerella angulata ) که نشانه آن تشکیل لکه های قهوه ای زاویه دار در یک یا دو طرف برگ است 


--------------------------------------------------------------------------------

سرطان طوقه‌ی مـــــــو 

سرطان طوقه‌ی مـــــــو Grapevine crown gall 

بیماری در گیاهان مختلف ناشی از گونه‌های Agrobacterium است؛ که نشانه‌ی آن تشکیل قسمتهای متورم در طوقه و ندرتاً ریشه و ساقه گیاه است. گالها به علت رشد وتکثیر سرطانی یاخته‌های آلوده ایجاد می‌شوند. تبدیل یاخته‌های عادی به یاخته‌ای سرطانی بر اثر ورود پلاسمید مولد غده (Ti plasmid) به یاخته و ادغام DNA مولد غده (Ti DNA) در کروموزم یاخته صورت می‌گیرد. بیماری در انگور ناشی از Agrobacterium vitis است. باکتری عامل بیماری در گذشته تحت عنوان بیووار 3 گونه A. tumefaciens نامیده ‌می‌شد. 


توصیه: انتخاب نهالهای سالم یکی ازبهترین روشهای کنترل بیماری است. ضدعفونی ابزار هرس وجلوگیری از زخمی شدن شاخ و برگ نیز توصیه می شود.






--------------------------------------------------------------------------------

سفیدک داخلی(کرکی، کاذب) مــــــــــــو Grapevine downy mildew 

سفیدک کرکی مو برای اولین بار در جهان درسال 1837 توسط schweinitz درآمریکای شمالی روی موهای وحشی مشاهده و ثبت گردید. بیماری با انتقال پایه‌های مقاوم به فیلوکسرا از امریکا به فرانسه و اروپا منتقل شد. شدت خسارت درفرانسه به حدی بود که صنعت شرابسازی را به رکود کشانید. بیماری در ایران برای اولین بار درسال 1325 توسط اسفندیاری گزارش شد.

عامل بیماری شبه قارچ Plasmopara viticola از خانواده Pronosporacea است که میسلیوم بدون دیواره عرضی تولید می‌کند. پاتوژن زمستان را به صورت اُاُسپور در داخل برگهای مرده وگاهی در میوه وشاخه می‌گذراند. برگهای آلوده نیز با حفظ میسلیوم‌های قارچ از نظر زمستان گذرانی حائز اهمیت هستند.



بیماری معمولاً بروی برگها، جوانه‌ها، خوشه‌های نارس و یا تقریباً رسیده ظاهر می‌گردند. دراثر حمله قارچ به برگها ابتدا نقاط روشن و غیرمشخص که حالت روغنی دارند ظاهر می‌شوند. سپس بافتهای برگ به تدریج مرده ونکروزه می‌شوند. شاخه‌های اصلی نیز ممکن است مرده یا قهوه‌ای شوند جوانه‌های جوانی که آلوده می‌شوند کوتاه مانده اما قطورتر از جوانه‌های نرمال به نظر میرسند. در شرایط مرطوب شاخه‌ها و برگهای آلوده بوسیله‌ی پوشش سفیدرنگ که اسپورانجیوفر قارچ است، پوشیده می‌شوند. آلودگی خوشه‌ها اگر در اول فصل باشد میوه‌های جوان بخصوص حبه‌های داخلی خوشه از اندام بار قارچ پوشیده می‌شوند که باعث چروکیدگی، چرمی شدن و تغییررنگ میوه‌ها می‌گردند.




کنترل: 

1- کاپتان wp 50 % و 3 درهزار

2- زینب wp 80 % و 3-2.5 درهزار

3- مانب wp 80 % و 2.5- 2 درهزار



توصیه‌ها: نوبت اول سمپاشی قبل از گلدهی و تکرار آن هر 10- 7 روز بر اساس نیاز انجام شود. هرس سبز در کاهش بیماری موثر است.


--------------------------------------------------------------------------------

فتیله نارنجی(دارخور) Cytospora canker

بیماری فتیله نارنجی روی درختان گیلاس در سال 1325 توسط اسفندیاری از کرج جمع آوری و گزارش شده است. دارای مزبانهای مختلفی از جمله گردو، چنار، تبریزی، گیلاس، زردآلو، قیسی و سیب می‌باشد. هنگام حمله قارچ شاخه‌های مبتلا از قسمت پایین شکسته و یا قطع ویا مورد حمله حشرات قرار می‌گیرند. برگهای شاخه‌ی آلوده پژمرده و سبز خشک می‌شوند و سپس فتیله(cirrhus) ‌های نارنجی، زرد یا قهوه‌ای عامل بیماری که در واقع اسپورهای قارچ است، درسطح شاخه‌ها ظاهر می‌شوند. براثر حمله قارچ، شاخه‌ها و سرشاخه‌ها ضعیف و خشک شده و علائم دای بک die-Bach در آنها ظاهر می‌شود. بر روی شاخه و تنه نیز زخم و شانکرهایی ممکن است بوجود آید. مقاومت درختان مسن بیشتر است ولی درختان مسن و ضعیف تر بیشتر دچار بیماری می‌شوند. در مراحل آخر پوست تنه وشاخه درمحل شانکر از چوب جدا شده و قسمتهای بالای شانکر می‌خشکد. آلودگی بیشتر در فصول پاییز و زمستان حادث می‌شود.


عوامل بیماری گونه‌های مختلف جنس Cytospora می‌باشند. گونه‌ها شامل:

1- Cytospora persoonii

2- C. juglandicola

3- C. juglandina

4- C. rubescens

5- C. ambiens

6- C. cincta



عوامل مکانیکی نظیر تگرگ، محل تغذیه حیوانات و حشرات، هرس نامنظم، سرما وگرما ، یخبندان که منجر به ترک و شکاف پوست درختان می‌شوند باعث تسریع در آلودگی میزبانها می‌گردد، البته ورود انگل به گیاه بطور مستقیم و طبیعی از راه کوتیکول و منافذ بافتهای پوششی صورت می‌گیرد.(عکسها مربوط به مناطق خفر و میمند می باشد.)




کنترل :

هر اقدامی که بتواند از ضعف درختان و حمله بیماری جلوگیری کند درپیشگیری از بیماری موثر است. تقویت درخت و رعایت اصول زراعی صحیح (عدم احداث باغ در زمینهای آهکی و کم عمق و آبیاری منظم) و مبارزه با آفات کمک بزرگی برای جلوگیری از ضعف درخت می‌باشد. 

درمورد مبارزه شیمیایی می‌توان گفت که برداشتن بافتهای آلوده و فاسد پوست درخت درمحل شانکرها با ابزار مناسب و بلافاصله پانسمان آن با چسب مخصوص حاوی 3% ماده موثره Thiophanate-metyl در فصل مناسب درسالم سازی درختهای مبتلا(بخصوص سیب) رضایت بخش می‌باشد. همچنین ازسموم مثل کاپتان به نسبت 2در هزار نیز می‌توان استفاده کرد.

1- ترکیب بردو ------- 2درصد

2- اکسی کلرورمس WP35% و 5-3در هزار

3- تیوفانات متیل WP70% و 0.5-0.6درهزار

4- بنومیل WP50% و یک در هزار

توصیه: بهترین زمانها برای سمپاشی پاییز پس از ریزش گلبرگها و اواخر بهار به مقدار 2-1 نوبت می‌باشد. 


--------------------------------------------------------------------------------

سوختگی سیاه نخل date palm black scorch

بیماری ناشی از قارچ Ceratocystis paradoxa (آنامورف: Chalara paradoxa) که به قسمتهای مختلف نخل مانند برگ، جوانه مرکزی، گلوگاه و خوشه حمله می کند و در برگها و گل‌آذین سوختگی سیاه بوجود می‌آورد.








--------------------------------------------------------------------------------

سوختگی برگ بادام almond leaf scorch 

بیماری ناشی از باکتری گرم منفی محدود به آوندهای چوبی به نام Xylella fastidiosa است. دراثر حمله باکتری به درختان بادام قسمتهایی ازبرگ وبه ویژه نوک و حاشیه آن دچار سوختگی میشود





--------------------------------------------------------------------------------

آنتراکنوز موز Banana anthracnose

بیماری ناشی از قارچ Colleotrichum musae که روی پوست میوه تولید لکه های قهوه ای تا سیاه می دهد. در بعضی موارد این قارچ دم میوه را در خوشه آلوده میکند که در این صورت بیماری بنامblack end یا crown rot نامیده می شود.



کنترل : 

1-حذف شاخه های خشکیده 

2-تقویت گیاه 

3-استفاده از قارچکش های زینب و فربام 1/5 - 2 در هزار

4- کنترل آفات وسایر بیماریها 





--------------------------------------------------------------------------------

بیماری سر سیگاری موز Banana cigar end

بیماری ناشی از Trachysphaera fructigena که تولید پوسیدگی سیاه و سپس خاکستری درمیوه می کند. پوسیدگی میوه ممکن است به تمام میوه گسترش یابد. در اغلب موارد Verticillium theobromae با بیماری همراه است





--------------------------------------------------------------------------------

Banana panama disease بیماری پانامایی موز 

بیماری ناشی از قارچ Fusarium oxysporum f.sp. cubensis که نشانه های آن زردی برگهای مسن، پژمردگی و آویزان شدن برگها و قهوه ای شدن آنهاست.






--------------------------------------------------------------------------------

زگیل سیاه نخل خرما date palm false smut(Graphiola leaf spot)

بیماری با نامهای دیگری چون زنگ زگیلی خرما و سیاهک دروغی درخت خرما نیز می‌شناسند. بیماری در اکثر نقاط دنیا دیده می‌شود. در کشورهایی که درصد رطوبت نسبی هوای آنها بالا می باشد مانند نیجریه، کشورهای مدیترانه‌ای و کشورهای عربی شیوع دارد. درایران دربلوچستان، مازندران و میناب گزارش شده است. 









قارچ عامل بیماری Graphiola phoenicis است از راسته‌ی ustilaginales که دارای تلیوسپور و بازیدیوسپور می‌باشد. بازیدیوسپورها باعث ایجاد آلودگی می‌شوند. تلیوسپور می‌تواند بروی برگ دوام بیاورد. قارچ به قسمتهای مختلف برگ، برگچه‌ها و رگبرگهای اصلی حمله می‌کند و یکسری جوشهای برجسته(هاگینه) و کوچکی را بوجود می‌آورد. جوشهای سیاه و بسته mm3-1 قطر دارند؛ که در دوسمت برگچه و محوربرگ تشکیل می‌شود.

کنترل:

1- سمپاشی با زینب و بنومیل قبل از پراکنش اسپورها

2- هرس برگهای آلوده و سوزاندن آنها

3- کاهش رطوبت باغ 

4- رقم مقاوم مخصوصا واریته Kustaury


مژگان غفوری

2008-Jul-20, 18:59

عامل بیماری:Agrobacterium vitis
(Rhizobiumvitis) 
علایم بیماری:

علایم بیماری ابتدا بصورت غده های ریز و تقریبا کروی روی 
ریشه، شاخه ،دمبرگ، رگبرگ ،و ساقه بخصوص در نزدیکی 
طوقه درخت ظاهر می شود.غدهای کوچک به رنگ سفید ،نرم
و گوشتی هستند وسپس بزرگ می گردند.سطح خارجی غدها به
علت فساد خارجی به رنگ قهوه ای تا سیاه در می آید که ممکن
است در پاییز از خارج به داخل پوسیده شوند و در سال بعد
دوباره در همان جا ظاهر می گردند.خوشه های درختان مبتلا 
اغلب تنک هستند و گاهی روی شا خه ها آلوده می خشکند.


مبارزه:

برای کنترل این بیماری رعایت موارد زیر ضروری است: 
1- انتخاب قلمه سالم از موستان سالم. 
2- عدم ابیاری موستان سالم با آبی که از موستان آلوده می گذرد.
3- مبارزه با حشرات ریشه خوار بالاخص لارو زنجره مو در خاک.
4- هرس شاخهای آلوده و ضد عفونی ادوات باغبانی با محلول ده در
صد هیپوکلریت سدیم یا محلول یک در هزار سوبلیمه.


دوستان گرامی اگه ممکنه تصاویری از بیماری ها هم بذارین... این جوری خیلی بهتره.
با سپاس


راههای شناسایی 


کمبود ازت در مو : 
برگ های کوچک و جوان سبز روشن مایل به زرد برگ های مسن تر سبز مایل به بنفش که قبل از رشد کامل خزان می کنند . دمبرگها و شاخه ها ی قرمز نازک و کوتاه می شود و حبه وخوشه های انگو کوچک مانده و کاملا خوب نمی رسد.

کمبود پتاس در برگهای پیر : 
بین رگبرگ ها و حاشیه های برگ حالت زردی ایجاد شده که پس از مدتی قرمز مایل به ارغوانی شده سوختگی ایجاد کرده و قهوه ای شده. سپس برگ ها چین خورده و می شکند 

کمبود پتاس در برگهای جوان : 
حاشیه برگ ها زرد مایل به قهوای شده و با ایجاد سوختگی خزان میکند .

کمبود کلسیم و فسفر : 
برگها به رنگ سبز تیره در آمده و از کناره ها شروع به زرد شدن می کند . سپس در حاشیه ایجاد سوختگی قهوه ای شده و می شکند 

کمبود منیزیم در انگور سفید : 
در انگور سفید ابتدا پهنک برگ مسن بطور موضعی ( لکه ای) یا بطور مرکزی زرد شده و سوختگی ایجاد می کند . ولی رگبرگها همچنان سبز باقی می مانند . 

کمبود منیزیم در انگور سیاه :
در انگور سیاه حاشیه برگ و ما بین رگبرگهای مسن زرد مایل به قرمز و ارغوانی در آمده که حالات پیشرفته قهوه ای شده و با ایجاد سوختگی قبل خزان می ریزد . 

کمبود بر : 
برگ های جوان سر شاخه ها زرد شده و رشد آن متوقف میگردد . شاخه ها از قسمت سر جوانه ها قهوه ای شده و شروع به خشکیدن می نمایند.

کمبود روی : 
رشد بر گها متوقف شده و برگها ی جوان از قسمت سر شاخه ها ضعیف و رنگ پریده می شود ولی رگبرگها همچنان سبز باقی می مانند . 

کمبود فسفر :
برگ های مسن تر به رنگ تیره در آمده و از کناره حاشیه شروع به زرد شدن می نمایند . که در حالات پیشرفته قهوه ای شده و رفته رفته با ایجاد سوختگی خشک و خزان میکند .


منبع:سایت علمی دانشجویان ایران

خاک مناسب کاکتوس

خاک مناسب کاکتوس   proper soil cactus

          یکی ازعوامل مهم در پرورش کاکتوس cactus  و ساکولنت ها  succulents استفاده از خاک مناسب می باشد . چون چهار عنصر  آب ، هوا ، نور و دما تاثیر مستقیمی درترکیب خاک کاکتوس و ساکولنت ها دارند در دنیا هنوز دستور خیلی استانداردی برای این امروجود ندارد و بیشتر دستورهای تهیه خاک بر اساس تجربه های منطقه ایی توصیه شده است . بطور کلی این گیاهان در ترکیبات مختلفی ازخاک می توانند زندگی کنند که باید دارای خلل و فرج و پر متفذ باشد تا اب به راحتی از ان خارج شود و سریعا خاک خشک شود.و گیاه امکان تنفس aeration پیدا کند. همواره برای کاکتوس ها از خاکی سنگ ریزه ای استفاده کنید . برای خاک کاکتوس ترکیب های مختلفی توصیه می شود . که بر همین اساس ماسه یکی از عوامل اصلی ترکیبات خاک آنها است .

          بسیاری از دوستان با ارائه دستورات پیچیده در ترکیبات خاک علاقمندان مبتدی به پرورش کاکتوس و ساکولنت ها را نگران می کنند که مبادا کندی رشد گیاه شان بعلت استفاده نکردن همان مورد در خاک می باشد . ما  برای رفع این دلهره ها سعی می کنیم ابتدا یک دستور کلی قابل استفاده در ترکیبات خاک ارائه دهیم سپس همه موادی را که در ترکیبات خاک می تواند مورد استفاده قرار بگیرد را شرح خواهیم داد .

دستور کلی

برای مناطق مرطوب         ماسه 5/1 پیمانه + خاک 5/0 پیمانه + کود 5/0 پیمانه

برای مناطق خشک           ماسه 5/1 پیمانه + خاک 1 پیمانه + کود 5/0 پیمانه

همانطور که درترکیبات بالا مشاهده می کنید با خشک شدن هوا ، خاک درصد بیشتری از ترکیب را شامل می شود  یعنی خیلی ساده هرچه هوا مرطوب باشد در صد خاک آن کمتر برای تخلیه مناسب آب و هر چه هوا خشک تر باشد در صد خاک را بیشتر می کنیم تا ترکیب ، ذخیره آب بیشتری داشته باشد چون خاک با ایجاد چسبندگی خروج آب را می تواند کنترل کند .

مواد قابل استفاده در خاک کاکتوس

1 : شن ماسه 04  ( ماسه ایی که ذرات در آن از یک تا چهارمیلمترمخلوط با شد )

توجه : این نوع ماسه یا کمی درشت تر ( 06 ) در اکثر ساختمانهای در حال ساخت یافت می شود . ذرات درشت آن را می توانید برای قرار دادن در زیر گلدان استفاده کنید و در ضمن توجه داشته باشید ماسه بادی ( ماسه خیلی ریز ) مخلوط با آن باشد و برای آزمایش می توانید آنرا خیس کنید اگر بعد از خشک شدن بهم نچسبید آن مناسب است .

2 : خاک ( بطور کلی 20 سانت از خاک پوسته زمین که کاملا آفتاب خورده باشد حاصل خیز می باشد  )

توجه :  در ترکیبات خاک کاکتوس می توان از خاک آفتاب خورده مزرعه ، خاک باغچه ، خاک پیت ماس و یا خاک بسته بندی بصورت تکی و یا مخلوطی از چند نوع شان بهمراه ماسه استفاده کرد ضمنا خاک هایی که از گود برداری پی ساختمان ها بیرون آورده می شوند ارزش غذایی ندارند .

3 : کود ( کود های حیوانی ، کود های شمیایی )  

توجه : کودهای حیوانی کهنه و پوسیده مناسب تر هستند مخصوصا برای کسانیکه  گیاهان شان را در فضای باز نگهداری میکنند یا در زمین کاشته اند.

توجه : استفاده از کود شمیایی در ترکیبات خاص نیاز به تخصص دارد و باید با احتیاط صورت گیرد و البته فرمول های خاص خودش را دارد که می توانید به بخش کود مناسب در وبلاگ مراجه کنید . 

4 : خاک برگ ( از برگ گیاهان بدست می آید )  

5 : خاک باغچه ( خاک درون باغچه ها )

6 : خاک رس  clay( خاکی قرمز رنگ که در مکانهای آبرفتی یا پشت سدها یافت می شود )

7 : خاک پیت Peat Soil ( خاک سیاه رنگی که از نوعی خزه (خزه اسفاگنوم Sphagnum Sp  ) درست می شود و در جنگلها ی شمال ایران یافت می شود )

8 : کمپوست composted ( نوعی خاک که اززباله های گیاهان و حیوانات درست می شود )

9 : پرلیت ( پرلیت از نوعی سنگ آتشفشانی درست می شود که جای گزین مناسبی برای شن و ماسه درشت می بلشد زیرا استریل بوده وا هوا را بهتر جریان می دهد اما در مناطقی که باد می وزد بعلت وزن بسیار مشکلاتی بهمراه دارد )

10 : تورب خزه  ( گیاهی که به بدنه درختان در جنگلها می چسبد )

11 : پوست برنج ( پوسته جدا شده برنج بعد استحصال آن )

12 : خرده سفال ( تکه خرد شده گلدان های سفالی و آجر )

13 : پودر استخوان ( پودر که از خشک شدن و آسیاب کردن استخوان بدست می آید و بعنوان غذای دام مصارف زیادی دارد )

14 : خاکستر ذغال ( برای ضد عفونی کردن خاک بکار می رود )

15 : تفاله چای ( برای ضد عفونی کردن به خاک استفاده می شود )

16 : مواد شیمیایی ( جهت ضد عفونی خاک بکار می رود )

17 : خاک گلدان ( خاک های بسته بندی موجود در بازار)

توجه : بعد از ترکیب خاک مورد نظر بهتر است ضد عفونی شود که در همین صفحه مطا لعه بفرما ئید .

فرمول های ترکیب خاک

توجه : از دوستان تقاضا می شود در صورت استفاده از فرمول های زیر نتیجه را در بخش نظرات بنویسید تا بنام خودتان در وبلاگ قرار گیرد .

برای آماده سازی خاک بعد از تهیه مواد اولیه ابتدا یک ظرف را بعنوان پیمانه انتخاب کنید ، میتوانید از یک گلدان متوسط برای این کار استفاده کنید سپس اقدام به ترکیب خاک طبق یکی از فرمول های زیر کنید .

شماره 1 : یک فرمول بسیار ساده برای مناطق پر باران

ماسه 2 پیمانه + خاک مزرعه 1 پیمانه + کود حیوانی 1 پیمانه + تفاله چای مقداری

شماره 2 : یک فرمول بسیار ساده برای مناطق خشک تر

ماسه 5/1 پیمانه + خاک مزرعه 5/0 پیمانه + خاک رس 5/0 پیمانه + تفاله چای

شماره 3 : این سه فرمول در چند کتاب پیشنهاد شده

الف : خاک باغچه 1 پیمانه + شن ماسه 1 پیمانه + کمپوست 1 پیمانه

ب : خاک باغچه 1 پیمانه + شن ماسه 1 پیمانه + خاک رس 5/0 پیمانه

پ : شن ماسه 1 پیمانه + شن ماسه 1 پیمانه + خاک پیت 1 پیمانه

شماره 4 : این دستور از یک سایت خارجی ترجمه شده

خاک گلدان 2 پیمانه + شن ماسه 2 پیمانه + خاک پیت 5/0 پیمانه + پودر استخوان مقداری

شماره 5 :  این دستور از یک سایت خارجی ترجمه شده

ماسه 1 پیمانه + خاک گلدان 1 بخش + پرلیت 5/0 پیمانه سپس 1 قاشق غذا خوری کود سوپر فسفات در یک گالن آب ( حدود 4 لیتر ) حل کرده وروی آن آب پاشی کنید .

شماره 6 : این دستور مناسب هوای معتدل می باشد

کمپوست 2 پیمانه + ماسه 2 پیمانه + خاک رس 1 پیمانه

شماره 7 : این دستور از یک سایت خارجی ترجمه شده

ماسه 1 پیمانه + خاک ترب خزه 1 پیمانه + مخلوط یک فنجان پودر استخوان با 7 کیلو ازاین خاک

شماره 8 : چند دستور که در یک سایت تخصصی خاک کاکتوس عرضه شده

الف ) ماسه 2 پیمانه + خاک باغچه 1 پیمانه + خاک برگ بارور شده با آهک 1 پیمانه + پرلیت 3 پیمانه

ب ) ماسه 2 پیمانه + خاک پیت 1 پیمانه + خاک برگ بارور شده با آهک 1 پیمانه + خاک باغچه 4 پیمانه + پرلیت 5 پیمانه

ت ) ماسه یا پرلیت 1 پیمانه + خاک مخلوط با کود 1 پیمانه

ث ) ماسه 2 پیمانه + خاک پیت بارور شده با آهک 1 پیمانه + خاک پیت معمولی 1 پیمانه + پرلیت 1 پیمانه

شماره 9 : این دستور توسط التون رابرتز یکی از معروف ترین پرورش دهندگان کاکتوس در دنیا ارائه شده

30٪ کمپوست + 30٪ شن و ماسه + 15 درصد خاک پیت +  10٪ پرلیت + 15٪ کود

شماره 10 : این دستورتوسط یک دانشکده تحقیقاتی ارائه شده

ماسه 1 پیمانه + کمپوست 1 پیمانه + خاک تورب خزه 1 پیمانه + پرلیت 2 پیمانه + هر متر مکعب از مخلوط 5 قاشق غذا خوری آهک ، 2 قاشق غذاخوری گچ ، 3 قاشق غذا خوری سوپر فسفات ، 1 قاشق غذا خوری نیترات پتاسیم ، 5/0 قاشق غذا خوری سولفات پتاسیم

این دستور توسط محمود از فلاور جان ارائه شده :

شن ماسه ریز و درشت ۲ پیمانه + کوکوپیت ۱ پیمانه + پرلیت ۱ پیمانه + خاک برگ ۱ پیمانه +

کود دامی ۵ / ۰ پیمانه + پیت ماس ذغال جهت ته گلدان + مقداری ریگ جهت ته گلدان

توجه : برای اینکه کوکو پیت از هم باز شود باید خیس شود و بهتر است برای آب هوای ایران  مستقیما از خاک رس استفاده نشود .      

خاک مناسب جهت چند نوع کاکتوس خاص

          حال که با کلیات ترکیبات خاک کاکتوس آشنا شدید به معرفی خاک های مورد علاقه چند نوع خاص از این گیاهان می پردازیم ( ترکیبات بصورت درصد نوشته شده تا علاقمندان با در نظر گرفتن منطقه و محیط زندگی خود به تنظیم آن بپرذازند )

کاکتوس هایی که  نیاز به زهکشی خوب با خشک شدن سریع آب دارند شامل انواع

 Ariocarpus، Astrophytum، Aztekium، Echinocactus، Lophophora، Obregonia، Turbinicarpus

30-60٪ ماسه + 10-30٪ پرلیت + 10-20٪ خاک گلدان + 5٪ کود (اختیاری)

کاکتوس هایی که تحمل آب بیشتری دارند شامل انواع

Echinopsiscereus، Harrisia، Myrtillocactus، Neobuxbaumia، انجیر هندی، Polaskia، Rebutia، Stenocereus، Trichocereus

20-40٪ ماسه + 10-20٪ پرلیت + 30-50٪ خاک گلدان +  5٪ کود (اختیاری)

کاکتوس هایی که که تحمل گرمای زیاد و حتی خاک مرطوب و غنی را دارند شامل انواع

Acanthocereus، Hylocereus، Pereskia، Pereskiopsis، Rhipsalis، Selenicereus

10٪ ماسه + 70 ٪ خاک پیت + 10-20٪ کمپوست + 5-10 درصد کود

توصیه : به همه علاقمندان توصیه میشود در صورتی که خودشان خاک را مخلوط و آماده می کنند آنرا ضد عفونی کنند که در همین صفحه توضیح داده شده

دستورالعمل فنی کاشت نهال

عنوان : دستورالعمل فنی کاشت نهال
مولف : دکتر علی دادار
توضیحات :             

دستورالعمل فنی کاشت نهال
1- شخم زمین:با استفاده از گاوآهنهای قلمی یا دکمپکتور زمین باید به عمق120 تا130 سانتیمتر بصورت دو شخم عمود بر هم نرم وآماده گردد.
2- تهیه نقشه: برای کاشت درختان میوه روشهای مختلفی از جمله مربعی، مستطیلی، مثلثی و داربستی وجود دارد روشهای مستطیلی و مثلثی از دیگر روش ها بهتر است چون در این دو روش درختان از نور گیری بهتری برخوردار بوده و کمترین سایه اندازی را بر روی هم خواهند داشت . از کاشتن درختان به روش مربع در مناطق سردسیر باید خوداری گردد زیرا این روش مخصوص مناطق گرمسیری است در این روش درختان در صبح و بعد ظهر بر روی هم سایه اندازی دارند و عملکرد به شدت پائین می آید .
3- حفر گودال: ابعاد گودال بسته به حاصلخیزی، جنس خاک و نوع درخت متغیر است. در صورت مساعد بودن شرایط خاک بهتر است ابعاد گودال به طول 50 سانتیمتر ، عرض50 سانتیمتر و عمق 50 سانتیمتر باشد. در اراضی دارای خاک ضعیف و سنگلاخی ابعاد گودال به طول 100سانتیمتر، عرض 80 سانتیمتر و عمق 150 سانتیمتر در نظر گرفته می شود. با این روش کشت، درختان در مدت یک سال به اندازه دو تا سه سال رشد می کنند و در دراز مدت هیچ مشکلی برای رشد و نمو درخت بوجود نمی آید.درموقع حفر گودال، خاک سطح الارض(قسمت بالا) در سمت راست و خاک پائین در سمت چپ گودال ریخته شود. در زمان کاشت نهال خاک سطح الارض (که قویتر و حاصلخیزتر است) را با کود دامی پوسیده مخلوط نموده، و اطراف نهال با آن پر خواهد شد
4- خاک مناسب: بطور کلی اکثر درختان میوه طالب خاکهای سبک (شنی لومی) با اسیدیته 7-6می باشند. در صورت نامساعد بودن خاک، با انتخاب پایه مناسب می توان مشکل را برطرف نمود. از کاشت درختان هلو در خاکهای سنگین باید خودرای شود. چون پس از مدتی برگهای هلو کوچک و زرد رنگ شده ودر نهایت شروع به ریزش می نمایند. خاک های سنگین مناسب درختان آلو و گلابی است. در خاکهای آهکی و شنی و سنگلاخی نیز درختان گیلاس، گردو و زردآلو.بهترین عملکرد را دارند.

5- انتخاب نوع درخت ورقم مناسب آن: از کاشت درختان گردو ،زردآلو، سیب، گلابی(دیررس)،هلوهای زودرس (اسپرینگ تایم یا 60روزه و زعفرانی اول رس )و آلو(بخارا یا درگزی )در دشت خوداری گردد، چون در اکثر سال ها دچار سرمازدگی بهاره می شوند. برای کاشت درختان میوه بهتر است حداقل از دو تا سه رقم سازگار در منطقه استفاده گردد تا گرده افشانی به بهترین نحو صورت گیرد و ریسک تولید محصول کاهش یابد.

6- تهیه و حمل نهال: بهتر است از خزانه های مورد تائید کمیته نهال استان نهال دارای اتیکت تهیه گردد و بصورت شکلات پیچ تا محل مورد نظر انتقال یابد و بلافاصله کشت گردد. در غیر این صورت روی ریشه ها را بپوشانیده تا ریشه های مویی خشک نشوند.

7- آرایش ریشه و ضدعفونی نهال: پس از حذف ریشه های زخمی و شکسته، با استفاده از 50لیتر آب، 7 کیلوگرم کود دامی تازه و 300 گرم سم قارچ کش میتوان معجونی آماده کرده و ریشه ها نهال را با آن ضدعفونی نمود .
8- سر برداری نهال: بدون استثنا در موقع کاشت نهال باید سر برداری صورت گیرد تا تعادل قسمت هوایی و زمینی برقرار گردد. بستگی به نوع درخت سر برداری متغیر می باشد. بطور کلی برای اکثر درختان همچون سیب،گلابی،به وآلو یک متر و برای هلو و شلیل 80-60سانتیمتر وبرای گردو 120 سانتیمترسربرداری مناسب است. با توجه به خالی بودن ساقه گردو جهت جلوگیری از نفوذ آب به داخل ساقه محل برش باید با چسب پیوند پوشانیده شود .
9- جهت و ارتفاع کاشت نهال: برای گیرایی بیشتر،تولیدکنندگان نهال پیوند را در سمت شمال می زنند، لذا هنگام کاشت نهال باید پیوندک در سمت شمال قرار گیرد. در غیر این صورت 7-5 سال بعد،از تنه درخت صمغ خارج شده و باعث خشک شدن آن می شود.همچنین موقع کاشت نهال پیوندک باید20-10 سانتیمتر بالاتر از سطح خاک باشد تا خفه نشود.
10- آبیاری:لازم است بلافاصله پس از کاشت نهال، آبیاری دقیق انجام گیرد. در صورت نبودن آب، با پا خاک اطراف نهال را فشرده تا هوای اطراف ریشه هاخارج شود و از خشک شدن نهال جلوگیری گردد.

انواع پیوند در درختان

 

پیوند از نظر فیزیولوژیکی و بیولوژیپیوند زدن که در حقیقت عبارت از زخم کردن و قطع مقدار زیادی از شاخ و برگ گیاه و بعداً مجبور کردن دو نبات مختلف به زندگانی با یکدیگر است، تغییرات فیزیولوژیکی و بیولوژیکی مخصوصی در گیاه پیوندی جدید به وجود می آورد.

جوش خوردن پیوندک و پایه

برای اینکه فسمت های مختلف دو گیاه بتواند با یکدیگر زندگانی کرده و تولید نهال جدید کند و بهره کافی دهد باید اتصال این دو قسمت با یکدیگر کامل باشد یعنی باهم جوش خورده یکی شود.این موضوع ممکن نیست مگر آنکه پایه و پیوندک با یکدیگر نمو نموده و سلولهای محل اتصال با یکدیگر شروع به فعالیت کرده نسج جوانی به وجود آورد.برای حصول این مقصود، باید دو طبقه مولده پایه و پیوندک با یکدیگر منطبق شده به یکدیگر بچسبند یعنی هیچ قسم مانع از مایع یا جامد و یا بخار بین آنها قرار نگیرد.

در نباتات علفی تقریباً تمام سلولهای پایه و پیوندک نمو کرده یک نوع سنجش پارانشیمی تولید می کند که فضای بین پایه و پیوندک را پر می نماید.در نباتات خشبی این عمل تقریباً فقط بوسیله سلولهای طبقه مولده انجام می گیرد.پس از آنکه فضای بین پایه و پیوند به وسیله این نسج پر شد یک طبقه از سلولهای آن تبدیل به طبقه مولده شده و شبیه پلی رابط بین طبقه مولده پایه و این طبقه در پیوندک می شود که من بعد مانند کامبیوم معمولی درخت در داخل تولید آوندهای چوبی نموده و در خارج تشکیل آوندهای آبکشی می دهدو بدین ترتیب اتصال و یکسره شدن آوندها از پایه به پیوند عملی می شود.

در نباتات دو لپه اگر مانع تجانس پایه و پیوندک در بین نباشد جوش خوردن دو قسمت درخت پیوندی حتمی است ولی در نباتات یک لپه این امر غیر ممکن است و اگر هم پایه با پیوندک جوش بخورد دوام آن حداکثر یک سال خواهد بود.( بنا بر تجربیات شوبرت در کتاب مولیش) علت عدم موفقیت درپیوند کردن نباتات یک لپه مانند درخت خرما ، فقدان ساختمان ثانوی و عدم وجود طبقه مولده متصل به هم می باشد.

قرابت پیوندک با پایه

جوش خوردن پایه و پیوندک تابع دقت در عمل قرار دادن پیوندک روی پایه می باشد ، یعنی دو طبقه مولده باید حتماً با یکدیگر تماس حاصل کنند ولی برای منظور مورد بحث یعنی جوش خوردن دو قسمت با یکدیگر این شرط کافی نیست زیرا علاوه بر لزوم تطبیق دو طبقه مولده طبیعت دو گیاه مورد عمل نیز باید با یکدیگر وفق دهد و یا به عبارت دیگر تجانس و قرابتی نیز بین انها برقرار باشد.تا عمر درخت پیوندی زیاد شده و بهره کافی دهد.در پاره ای از نباتات مشاهده می شود که دو نوع گیاه مختلف مانند درخت گلابی و درخت به کاملاً با یکدیگر جوش خورده تولید درختی پر بهره و نسبتاً قوی می نماید.در بعضی از درختان دیگر حتی افراد یک جنس را که ژانر می نامند نمی توان با یکدیگر پیوند نمود مثلاً سیب و گلابی که هر دو از یک جنس ولی جور مختلف می باشند اغلب با یکدیگر جوش نمی خورند و اگر هم اتفاقاً پایه .و پیوندک با یکدیگر جوش خورد عمر درخت پیوندی خیلی کوتاه می باشد و از نظر اقتصادی کم بهره خواهد بود.این قرابت و تجانس که امری است طبیعی گاهی به اندازه کار پیوند زدن را مشک می کند که پاره ای از درخت های سیب را نمی توان با یکدیگر پیوند نمود.مثلاً درخت سیبی که دارای چوب نرم است و درخت سیبی که چوب آن سخت می باشد با یکدیگر قابل پیوند نیست.

موضوع تجانس بین پایه و پیوند که از مسائل مهم پیوند زدن و یکی از شرایط لازم موفقیت در عمل پیوند می باشد کاملاً تجربی است .یعنی فقط عمل و ازمایش نشان می دهد که چه نوع گیاهی یانبات دیگر قابل پیوند کردن است.

در قاعده عمومی و بطور کلی می توان گفت که گونه های مختلف یک جنس با یکدیگر قابل پیوند کردن می باشد.موفقیت در پیوند دو جنس مختلف مشکل و به طور استثناء حاصل می شود ودر چنین مواقع درخت پیوندی ضعیف و یا کم عمر است و پیوند افراد و خانواده مختلف با یکدیگر غیر ممکن است.

اثر متقابل پیوندک و پایه روی یکدیگر و نتایج آن

عده ای از دانشمندان ( من جمله مولیش) معتقد هستند که پایه و پیوندک در یکدیگر تاثیر ندارند زیرا هیچ یک از تغییرات حاصله ارثی نیست و با بذر قابل تکثیر و تولید مجدد نمی باشد.دسته ای دیگر مانند دانیل و بوف عقیده دارند که تاثیر متقابل دو قسمتی که با یکدیگر زندگانی می کنند زیاد است و این تغییرات ارثی می باشد و حتی ممکن است منجر به ایجاد گونه جدیدی بشود مانند بذری که از پیوند کلم معمولی روی ریشه شلغم به دست می آید.

1- در پاره ای از درختان رنگ میوه و یا رنگ برگ و گل در اثر انتخاب پیوند مناسب تغییر می کند مثلاً اگر یک گوجه فرنگی را که دارای برگهای قرمز رنگ است روی گوجه آمریکایی پیوند کنند رنگ برگ آن تیره تر می شود تا آنکه همان گونه را روی گوجه معمولی پیوند بزنند.

2- نتیجه دیگر اثر متقابل پایه و پیوندک مقاومت بیشتر درخت پیوندی به بیماریها و سرمای زیاد می باشد.

3- یکی دیگر از تاثیرات پیوند کردن درختی کم شدن عمر بعضی از درختان پیوندی است.هر گاه پسته معمولی را روی درختی از گونه خود و یا از گونه آتلانتیکا پیوند کنند درخت پیوندی در حدود دویست سال عمر می کند ولی درخت پسته ای که در آن پیوندک پسته معمولی و پایه درخت بنه با چاتلانقوش باشد بیش از 60 یال عمر نمی کند

فواید پیوند

در گیاهانی که نمی توان آنها را با قلمه و یا پا جوش ازدیاد نمود برای حفظ مشخصات خارجی و داخلی یعنی ژنتیکی پایه مادری از پیوند استفاده می نماید به عبارت دیگر پیوند کردن تغییری در خواص ظاهری و یا باطنی پیوندک نمی دهد.

2- درختان کهن که به علتی قسمت هوایی ان از بین رفته و یا فرسوده شده باشد ولی ریشه آن قوی و فعال است می توان ان درخت را به وسیله پیوند جوان کرد و این عمل را نسبت به نوع درخت تا حداکثر 5 مرتبه تکرار نمود.

3- در درختان ضعیف که مقدار ریشه در آنها کم بوده و یا طبیعاتاً قادر به جذب شیره خام به اندازه کافی نمی باشند با پیوند کردن شاخه ریشه داری به تنه ان جبران کمبود شیره خام را نموده قسمت هوایی چنین درختی قوی می گردد.این کاملاً کاملا شبیه به تزریق خون در بدن بیماری است که مقدار زیادی از خون خود را از دست داده باشد با این تفاوت که نزد انسان پس از یک یا چند مرتبه تزریق کمبود خون تامین شده و تکرار عمل لازم نیست ولی در درختان این تزریق شیره خام اضافی باید همیشگی باشد و به این جهت است که با پیوند کردن پایه ریشه داری که در نزدیکی درخت مورد عمل کاشته شده برای همیشه منبع شیره خامی در دسترس آن قرار می دهند.

4- اغلب اتفاق می افتد که در زمستان جانوران جونده مانند خرگوش به باغ آمده پوست درختان را می جوند و از این را ه اغلب باعث خشک شدن درخت می گردند.برای نجات درخت از مرگ حتمی کافی است دو سر شاخه جوان را در بالا و زیر خم حاصله از دندان جانور به طوری که بعداً شرح خواهیم داد پیوند کنند.

پس از دو یا سه سال شاخه های جوان پیوند شده قوی گردیده و علاوه بر رساندن مقدار کافی شیره خام به درخت وزن قسمت هوایی آن را نیز تحمل نموده تاج درختبر جا می ماند و در این موقع اگر شدت آسیب زیاد باشد به حدی که نتوان باقی مانده تنه زخمی درخت را یعنی قسمتس که بین دو محل پیوند قرار گرفته نگاه داشت آن را قطع می کنند و درخت به جای یک تنه دارای چهار پایه خواهد شد.

5- هر گاه درختی در محل معینی نتواند به وسیله ریشه خود تهیه مواد غذایی کند از پیوند استفاده نموده درخت مطلوب را روی پایه دیگری که قرابت و تجانس با درخت مورد بحث داشته باشد پیوند می نمایند مانند بادام که در اراضی مرطوب نمی توانند زندگانی کنند و یا رازقی در خاکهای آهکی در این صورت بادام را روی گوجه و رازقی را روی یاس معمولی که قادربه زندگانی در خاک آهکی می باشد پیوند می کنند.

6- در درختانی که روی ریشه خود ضعیف و یا زیادتر از حد معمول و لازم قوی می شوندباغبان با پیوند نمودن این نوع درختان روی پایه مناسب دیگر قدرت و یا ضعف قسمت هوایی درخت مورد عمل را بنابر میل خود تغییر می دهد.مانند پیوند درخت گلابی روی پایه به.درخت به طبیعتاً کوتاه و تقریباً درختچه است و ریشه آن نیز کم و سطحی می باشد.پیوند درخت گلابی روی درخت به از این ضعف و کمی ریشه استفاده نموده کوتاه و کم رشد می شود ولی در عوض دارای میوه شیرین تر و کمی مرغوب تر می گردد.

7- در پاره ای از درختان مانندپسته گل نر و ماده از یکدیگر مجزا و روی دو درخت جدا قرار دارد به نحوی که اگر تمام درختان پسته در باغی به تنهایی از درخت نر یا ماده تشکیل شده باشند آن باغ هیچگاه بهره نخواهد داد.و لازم است حتماً هر دو نوع درخت را نزدیک یکدیگر کاشت.معمولاً در بدر تاسیس باغ پسته برای هر 9 عدد درخت پسته ماده یک درخت نر به منظور تامین مقدار لازم پلن یا گرده برای تلقیح می کارند ولی در اغلب باغات کهنه مانند باغات پسته دامغان مشاهده می شود که تمام درختان باغ از نوع ماده می باشندو مقدار حصول باغ پسته بسته به وزش باد یا وجود یک درخت یا چند درخت نر در باغات مجاور می باشد و بنابراین اولاً درختان هر سال میوه نمی دهندو یا اگر میوه دار شوند، مقدار آن سیار کم می باشد.برای رفع این عیب و اصلاح باغ کهنه باید از پیوند استفاده نمود.به این طریق که روی پاره ای از درختان ماده که به فاسله منظمی از یکدیگر قرار دارند یک شاخه را باجوانه درخت نر پیوند می نمایند تا هر سال مقدار کافی گرده برای بارور کردن گلهای ماده موجود باشد و بهره برداری از باغ هر سال منظم و مرتب گردد.

8- معمولاً گیاهانی که از بذر یا هر وسیله غیر تناسلی به غیر از پیوند به وجود می آیند پس از مدتی زندگانی و رسیدن به حد بلوغ که بطور متوسط 6تا 7 سال به طول می انجامد شروع به میوه دادن و یا گل کردن می نماید.در صورتی که اگر همین درختان بوسیله پیوند زیاد شوند پس از مدت کوتاهی که حداکثر از 2تا3 و یا 4 سال تجاوز نمی کند شروع به گل کردن و میوه دادن می نماید. بنابراین یکی دیگر از فواید پیوند تسریع در بهره برداری می باشد.

9- در آزمایشگاه ها مخصوصاً در مورد اصلاح میوه و یا ایجاد انواع جدید بوسیله دو رگ گیری لازم است که قبلاً نوع میوه حاصله مورد آزمایش قرار گیرد و کاشتن بذر همیشه حصول مقصود را به تاخیر می اندازد در صورتی که پیوند دوره آزمایش را کوتاه می کند.
10- در پاره ای درختان پیوند قدرت بار دادن درخت پیوندی را زیاد می کند.

11- معمولاً تکثیر مکرر گیاهی در مدت طولانی با تقسیم ریشه یا بذر خالص نیکو و جلب توجه گیاه را از بین برده و محصول نامرغوبی جایگزین میوه یا گل مرغوب آن می گردد و این خاصیت در اصطلاح علمی انحطاط یا دژنرسانس نام دارد .مثلاً گل کوب را هر گاه به وسیله تقسیم غده ریشه ازدیاد نمایند پس از مدتی گلها کوچک و نامرغوب می شود.برای جلوگیری از انحطاط و یا اقلاً به تاخیر انداختن آن می توان از قلمه و یا پیوند استفاده نمود.

12- بعضی از درختان تولید پاجوش فراوان می کنند. پاجوش زیاد باعث ضعف درخت می شود و قطع و بر طرف کردن آنها نیز دشوار و مستلزم مراقبت دائمی و هزینه می باشد.مانند انواع یاس درختی و پاره ای از گل های سرخ و نسترن برای رفع این زحمت اغلب گل یا میوه مطلوب را روی پایه ای که طبیعتاً پاجوش نمی دهد پیوند می نمایند.

13- اغلب مشاهده می شود که درختی با دارا بودن تمام شرایط لازم برای میوه دادن مانند سن بلوغ قدرت کافی و عدم شاخ و برگ زیاد معهذا میوه نمی دهد.علت این امر هنوز کاملا روشن نیست ولی تجربه نشان داده است که هر گاه چند جوانه گل از درخت همجنس روی یکی از شاخه های آن پیوند کنند درخت مورد عمل در سالهای بعد مرتباً میوه خواهد داد.

فصل پیوند

بنابر آنچه بیان شد موقع پیوند زدن زمانی است که گیاه در دوره فعالیت یعنی شیره نباتی در جریان باشد.بنابراین از نظر علمی در هر موقع از ستال به استثنای موقعی که گیاه در دوره استراحت به سر می برد و شیره نباتی راکد گردیده می توان عمل پیوند را انجام داد.

این نظریه در عمل به اشکالاتی بر می خورد که عملا موقع پیوند زدن را محدود می کند.

1- مقدار زیاد شیره نباتی مانع ایجاد تماس بین پیوندک و پایه در ناحیه طبقه مولده و جوش خوردن آنها با یکدیگر می شود و به اصطلاح باغبانان پیوندک در شیره نباتی مایع مانع ایجاد تماس بین پیوندک و پایه در ناحیه طبقه مولده و جوش خوردن آنها با یکدیگر می شود و به اصطلاح باغبانان پیوندک در شیره نباتی خفه می گردد.

2- حرارت زیاد باعث تبخیر فوق العاده پیوندک شده و قبل از آنکه سلولهای طبقه مولده یکی شوند و شیره نباتی کافی به پیوندک برسد، گرما پیوندک را خشک نموده از بین می برد.

3- سرمای زمستان و یخبندان و بطور کلی حرارت کمتر از 10 درجه در هوای اطراف پیوندک نیز مانع فعالیت سلولهای نامبرده گردیده جوش خوردن پیوند را غیر ممکن می سازد.

بنابر آنچه گفته شد عملاً در دو فصل بطور حتم می توان گیاهان را پیوند کرد .یکی در فصل بهارپس از بیدار شدن پایه و قبل از انکه شدت جریان شیره نباتی زیاد شود و یا انکه سرمای اول بهار مانع فعالیت سلولهای قسمت هوایی گیاه گردد و دیگری در اواخر تابستان و یا ائایل پائیز (بنا بر نوع درخت ) که جریان شیره نباتی تا اندازه ای کند شده و سرمای زمستان هنوز فرا نرسیده است.بدیهی است که هر گاه ممکن شود با وسایل مناسبی از اثر سوء گرمای تابستان جلوگیری به عمل آید و یا آنکه گرمای هوای محل اجازه دهد می توان درفصل نامبرده نیزعمل پیوند را انجام داد.

وسایل و لوازم پیوند زدن

این ادوات عبارتند از : اره بزرگ و کوچک – داسک – قیچی باغبانی – چاقوی پیوند زنی – داس مخصوص جهت تهیه پایه در پیوند اسکنه – ریسمان و چسب پیوند می باشد.

ریسمانی که در پیوند زدن به کار می رود باید دارای شرایط زیر باشد :

1- در مقابل آفتاب و رطوبت زود نپوسد.

2- ریسمان باید به اندازه کافی قابل کشش باشد تا مانع نمو قطری پایه در محل پیوند نگرددزیرا اگر ریسمان فاقد این خاصیت باشد پیوندک از بالای محل پیوند نمو زیاد نموده و متورم می گردد در صورتی که پایه در آن نقطه نازک و ضعیف می ماند و این امر ممکن است در آتیه باعث سستی درخت پیوندی گردیده و در اثر جزیی حادثه و یا وزش باد نسبتاً شدیدی قسمت پیوندی درخت از پایه جدا شود.

3- ریسمانی که برای بستن به کار می رود نباید در اثر رطوبت کوتاه شود و یا به اصطلاح معروف « آب برود» زیرا در این صورت ریسمان کوتاه شده به پایه و پیوندک فشار وارد آورده مانع نمو و رشد قطری شاخه می گردد.در عین حال رطوبت و حرارت نباید موجب طویل شدن ریسمان گردد چه در این جالت ریسمان از دو شاخه باز شده و نتیجه مطلوب ازبستن پیوندک و پایه حاصل نمی شود.هر اندازه درخت قوی و ضخیم تر است ریسمان نیز باید کلفت تر و محکم تر باشد.

4- ریسمان باید به اندازه کافی محکم باشد تا در اثر قطور شدن شاخه ریسمان قبل از موقع مناسب پاره نشود.

انواع ریسمان

ریسمانهای مختلفی که برای بستن پیوندک به کار برده می شود عبارت است از : ریسمان پشمی – پنبه ای – علفی و یا پوست پاره ای از درختان مانند پوست درخت بید و غیره.

برای بستن انواع پیوند های نازک و متوسط ریسمان پشمی وسیله خوبی است .رطوبت در این نوع ریسمانها تاثیر ندارد.مخصوصا اگر در موقع تهیه آنها شم مورد استفاده را مدتی در روغن گذارده باشند.قوه کشش پشم نیز به اندازه کافی می باشد.

در رسمان پنبه ای نیز تغییرات جوی مخصوصا رطوبت تاثیر نداردولی قوه کشش آن کم است و در بستن درختان سریع الرشد مانع نمو قطری محل پیوند می شود .ریسمان پنبه ای بیشتر برای بستن درختان ضخیم و آنهایی که نمو و رشد قطری کمی دارند مورد استفاده قرار می گیرد.

ماده ای که برای این منظور مورد استفاده قرار می گیرد ، چسب پیوند نام دارد و باید دارای خواص زیر باشد:

1- چسب پیوند باید در مقابل گرمای خورشید اب نشود زیرا در این صورت جوانه هایی که زیر محل پیوند قرار گرفته است ، در اثر ذوب چسب پوشیده شده و از فعالیت و نمو باز می ماند.

2- چسب پیوند باید به نحوی ترکیب شود که در مقابل سرمای اتفاقی ترک نخورد و منفذی بزای تبخیر پیوند و دخول آب و هوا زیر پیوند و پوست درخت ایجاد نشود.

3- چسب پیوند باید به اندازه کافی نرم باشد تا بتوان آنرا به آسانی روی شکافها و درخت مالید .

4- چسب پیوند باید غیر قابل نفوذ به آب و هوا باشد.

5- چسب پیوند باید از موادی ترکیب شده باشد که مضر برای سلامتی درخت نباشد ، یعنی پوست درخت را نسوزاند و سلولهای جوان را نکشد.

چسب پیوند از مخلوط کردن اجسام مختلف که هر کدام دارای چند یا یکی از خواص نامبرده می باشد به دست می آید و این اجسام عبارت است از : صمغ –سقز – قیر- زفت – موم – پیه- روغن کتان – پارافین – دوده – گل افرا – و در بعضی موارد الکل و تربانتین .در عمل تعداد معینی از اجسام نامبرده را به نسبت معین با یکدیگر مخلوط نموده مورد استفاده قرار می دهند.

ترکیب و تهیه چند نوع چسب

مخلوط اول : زفت 300 گرم – رزین 100 گرم – موم 50 گرم – پیه 25 گرم – گل افرا 25 گرم.

کلیه مواد نامبرده به غیر از گل افرا را بعد ازخرد کردن باهم ذوب نموده پس از ان گل افرا را اضافه می کنند.بعد از آنکه در اثر بهم زدن ملوط یکنواختی تهیه شد ، ان را در آب سرد ریخته آنقدر مالش می دهند تا یک جسم کروی و سفتی به دست اید.

مخلوط دوم: رزین 250 گرم – زفت 750 گرم – پیه 250 گرم – و گل افرا 500 گرم .رزین و زفت از طرفی و پیه از طرف دیگر علیحده ذوب و بعداً مخلوط شده به مجموع مواد مذاب نامبرده گل افرا را اضافه می کنند.

مخلوط سوم : رزین 5 قسمت – زفت 3 قسمت – پیه 1 قسمت – گل افرا 2 قسمت.

دو جسم اول را علیحده و پیه را جداگانه ذوب نموده باهم مخلوط می کنند و بعد گل افرا را اضافه می نمایند.

مخلوط چهارم : موم 2 قسمت – صمغ (رزین ) 4 قسمت – پیه 1 قسمت.

مخلوط پنجم:موم 400 گرم – پیه 150 گرم – سقز 100 گرم.

مخلوط ششم : موم 5 قسمت صمغ (رزین ) 16 قسمت -روغن کتان 1 قسمت – دوده یا افرا 2 قسمت.

به طوریکه ملاحظه می شود انواع چسب و طرز تهیه آن متفاوت استو هر باغبان باید مطابق آب و هوای منطقه خود با مواد نامبرده چسب مناسبی تهیه کند.

چسب سرد

مخلوط اول : رزین 1000 گرم – موم 500 گرم – الکل 180 سانتی متر مکعب

مخلوط دوم: زفت 5000 گرم – گچ نرم 1200 گرم – اکل صنعتی 900 گرم - تربانتین 600 گرم موم 100 گرم.

زفت و موم را جداگانه ذوب نموده مخلوط می کنند سپس الکل و تربانتین را با هم در مخلوط بالا ریخته مدتی هم می زنند بعد گچ را به تدریج اضافه می کنند و آنقر هم می زنند تا محلول یک دستی به دست آید.این چسب مانند کلیه چسب های سرد باید پس از سرد شدن مورد استفاده قرار گیرد.

مخلوط سوم : زفت 1100 گرم – پیه 500 گرم – موم 250 گرم – الکل صنعتی 250 گرم.

برای نگهداری چسب سرد باید مقدار کمی از آن را در جعبه فلزی که در آن کاملاً بسته شود و هیچ منفذی برای تبخیر الکل یا تربانتین نداشته باشد قرار دهند.

طرزاستعمال چسب پیوند

هنگام استعمال چسب نکات زیر باید مورد توجه قرار گیرد:

1- کلیه زخمهای درخت و محل پیوند را باید فوراً و بدون وقت پس از انجام عمل پیوند با چسب بپوشانند.

2- در مصرف چسب نباید صرفه جویی کرد یعنی با ید به مقدار زیاد آن را روی زخمهای درخت قرار داد.تا از نفوذ آب و هوا زیر پوست گیاه به حداکثر و به طور موثری جلوگیری به عمل آید.

3- در انتهای پیوندک اگر بریدگی وجود داشته باشد باید آن را نیز زیر چسب پیوند پوشانید.

4- در صورتی که چسب گرم مورد استفاده قرار گیرد درجه حرارت آن باید به اندازه ای باشد که انگشتان بتوانند تحمل آنرا بنمایند زیرا در غیر اینصورت گرمای زیاد چسب باعث سوختن پوست و کشته شدن سلولهای زنده طبقه مولد و بطور کلی تمام سلولهای نبات که با چسب تماس دارند می گردد.
انتخاب پایه و پیوندکپایه و پیوندک باید هر کدام دارای خواص و صفاتی باشد تا پیوند زدن ممکن و یا از نظر اقتصادی مقرون به صرفه گردد.

1- انتخاب پایه: بهترین پایه باید دارای شرایط زیر باشد:

مقاومت به سرما-این موضوع در نواحی گرمسیر و یا نقاطی که دارای آب و هوای معتدل می باشندچندان دارای اهمیت نیست ولی در مناطث سردسیر برای دوام درخت پیوندی و برداشت بهره کافی باید پایه هایی انتخاب نمود که در مقابل سرمای سردترین زمستان محل مقاومت کند و مخصوصاً این نکته را باید در نظر گرفت که مقاوت پایه به این عمل باید بیشتر از مقاومت پیوندک باشد چه اگر پایه به سرما حیای تر از پیوندک باشد در سالهای خیلی سرد و فوق العاده درخت پیوندی به کلی از ریشه خشک می شود در صورتی که اگر مقاومت آن زیادتر شد.در چنین سالی هر وقت پیوندک در اثز سرما ازبین رفت می توان ازریشه قوی یا زیاد پایه که د مقابل سرما اثتقامت کرده استفاده نموده مجدداً آن را پیوند کرد.در این صورت نمو پیوندک سریع بوده زودتر از درختی که پایه آن جوان و ضعیف است میوه خواهد داد.

2-ازدیاد پایه: برای پایه نوعی را باید انتخاب نمود که تکثیر آن به آسانی و با هزینه کم میسر باشد و مخصوصاً تا جایی که ممکن است باید پایه را بوسیله غیر تناسلی ازدیاد کرد زیرا فقط در این صورت است که پایه ها یکنواخت و از یک جنس بوده و با در نظر گرفتن اثر متقابل پایه و پیوندک در یکدیگر باغ یکنواخت به دست می آید و بهره برداری از آن آسانتر و کم هزینه تر می شود.

3- مقاومت به بیماریها: یکی از شرایط مهم در انتخاب پایه مقاومت آن به انواع مختلف بیماریها و آفات می باشد .مثلا درباره انواع مو که از نظر علمی به ویتیس وینفرا معروف است ( کلیه موهای ایران از این نوع است ) مورد حمله حشره زیر زمینی واقع می گردد که فیلکسر نام دارد.این آفت روی ریشه مو زندگانی می کند و در مدت نسبتاً کمی درخت را خشک نموده از بین می برد.در مقابل موهای محلی ایران یک نوع دیگردرخت انگور یافت می شود که اصل آن از آمریکا بوده و این حشره به ریشه آن صدمه نمی زند.

خوشبختانه این آفت در ایران مشاهده نشده ولی هر گاه در ناحیه شیوع یافت باید موی ایرانی را روی پایه آمریکایی پیوند نمود.تا بوته انگور از گزند فلیکسر در امان بماند.

4- آسانی عمل پیوند زدن:پوست پاره ای از گیاهان به سختی از چوب جدا می شود ودر بعضی دیگر پوست به اندازه ای نازک است که جدا کردن آن از چوب غیر مقدور می باشد.و این موضوع در پیوند تاجی و شکمی دارای اهمیت فراوان است.بنابراین در مورد پیوند کردن باید نوعی از گیاه به عنوان پایه انتخاب شودکه به آسانی بتوان پوست آن را از چوب جدا نمود.

5- مقدار و نوع ریشه:نباتاتی که دارا یریشه سطحی و قوی می با شند بر گیاهانی که دارای ریشه عمودی و ضعیف می باشند از نظر پایه ترجیح دارند چه تغییر مکان دادن درختانیکه ریشه سطخی دارند به مراتب آسانتر و موفقیت در گرفتن آنها در محل اصلی بیشتر از درختانی است کا دارای ریشه عمودی هستند.

6- پا جوش دادن پایه:درختانی که پاجوش زیاد تولید می نمایند صلاحیت آن را ندارند که به عنوان پایه مورد استفاده قرار گیرند زیرا پاجوش باعث ضعف درخت پیوندو درنتیجه نامرغوبی میوه آن می شود و از بین بردن یعنی کندن آنها نیز مستلزم صرف وقت و هزینه زائد است.مثلاً برای ازدیاد و انتشار انواع یاس درختی یا خوشه ا ی اصلاح شده بهتر است از برگ نوبه عنوان پایه استفاده شود تا یاس درختی معمولی و نرک زیرا نوع اخیر بنابر طبیعت تولید پاجوش زیاد می نماید در صورتی که برگ نو کمتر پاجوش می دهد.

7- توافق پایه با انواع مختلف خاک:هر چند یک نوع معین از گیاه را نمی توان در خاکهای مختلف کاشت و از نظر علمی یک نوعمعین از نبات در نوع معینی از خاک بهترین نتیجه را می دهد ، معهذا از نظر اقتصادی و تهیه نهال پیوندی برای فروش باید سعی نمود که پایه انتخاب شده در بیشتر از انواع خاک ها زندگانی کرده و بهره کافی بدهد.

انتخاب پیوند- پیوندک نیز مانند پایه دارای صفاتی می باشد که ذیلاً به شرح آن می پردازیم :

1- فرابت و تجانس آن با پایه به قسمی که شرح آن گذشت.

2- پیوندک باید یکساله بیاشد.در پیوند پائیزه می توان از شاخه های همان سال یعنی از شاخه هایی که در بهار ظاهر شده اند استفاده نمود.سن پیوندک نباید از یکسال تجاوز نماید ولی باید کاملاً رسیده باشد .یعنی چ.ب آن به اندازه کافی سفت گردیده . مواد ذخیره کافی در آن جمع باشد.

3- پیوندک باید از شاخه های گل یا میوه دهنده پایه مادر تهیه شود.پیوندی که از شاخه نرک برداشت شود معمولاً میوه نخواهد داد.

4- بهتر است پیوندک را از قسمت وسطی شاخه تهیه نمایند زیرا جوانه های قسمت فوقانی خیلی جوان و ضعیف هستند و جوانه های تحتانی شاخه کم محصول می باشند.

5- در درختانی که دوره استراحت کامل دارند برای پیوند بهاره باید پیوندک را بعد از شروع دوره استراحت و قبل از بیدار شدن پایه مادری از خواب زمستانه تهیه نمود.هر گاه خطر یخبندان و سرمای شدید در بین باشد قطع پیوندک از درخت مادر قبل از یخبندان باید انجام گیرد زیرا سرمای شدید شاخه ها را خشکانیده و از بین می برد.

در نگهداری پیوندک هایی که قبل از موعد پیوند کردن از شاخه مادری جدا می کنند باید دقت زیاد نمود و آنها را در محلی نگه داشت که سرما به یه پیوندک صدمه نزند و گرمای بی موقع نیز باعث بیدار شدن و در نتیجه تبخیر و خشک کردن انها نشود . برای این منظورشاخه ها را در خزه و یا در خاک اره مرطوب در مکانی که حد اکثر 5 تا 6 درجه حرارت داشته باشد نگاه می دارند.برای حفظ پیوندک از سرما و یا گرما ممکن است آنها را در نقطه ای از باغ زیر خاک کرد.

6- پیوندک و پایه در یک درجه ار فعالیت حیاتی باشد و اگر این امر ممکن نشود پایه نسبت به پیوندک جلو باشد یعنی دارای فعالیت بیشتر باشد.به عبارت دیگر پایه باید قبل از پیوندک از خواب زمستانی بیدار شده شروع به فعالیت نماید ( در پیوند بهاره ) زیرا در غیر این صورت پیوندک قبل از جوش خوردن با پایه شروع به فعالیت کرده در اثر تبخیر و از دست دادن جزیی ذخیره غذایی که با خود همراه دارد و نرسیدن مواد غذایی از پایه قبل از جوش خوردن خشک می شود.

تهیه پیوندک

در پیوند اسکنه تهیه پیوندک خیلی ساده و آسانتر از تهیه پایه است.یعنی شاخه ای که حداکثر به ارتفاع 10 سانتی متر و دارای دو یا سه جوانه در انتهای فوقانی باشد انتخاب نموده قسمت تحتانی آن را در طول 4 تا 5 سانتی متر از دو طرف متقابل به طور مورب می تراشند یعنی دو سطح تراش نسبت به یکدیگر مایل می با شند.

قرار دادن پیوندک روی پایه

بر نصب پیوندک روی پایه باید دو لب شکاف انتهایی آن را به وسیله چاقوی پیوند زنی ( اگر پایه نازک باشد) و یا دستگاه مخصوص پیوند اسکنه از یکدیگر باز نموده پیوندک را در داخل آن قرار داد.

یکی از موارد استعمال پیوند اسکنه در درختان خانواده سوزنی برگها مانند انواع کاج می باشد . درباره این دسته از درختان و پاره ای از گیاهان دیگر مانند گردو باید پیوند اسکنه ای را در جوانه انتهایی زد.یعنی بدون اینکه قبلاً انتهای پایه را قطع کنند جوانه انتهایی آن را که نسبتاً درشت است از وسط ودر طول شاخه شکاف داده و پیوندک را نیز که دارای جوانه انتهایی می باشد یعنی از انتهای شاخه باید انتخاب شود پس از تراشیدن و تیهه آن در شکاف پایه قرار داده می بندند.

در پاره ای از نباتات دیگر مانند آزاله و بعضی از جور های خانواده تیغی ها( کاکتاسه) به جای اینکه پایه را شکاف دهند و پیوندک را بترشاند عمل بر عکس انجام می دهند.یعنی انتهای پایه را تراشیده و قسمت تحتانی پیوندک را شکاف می دهند.در این پیوند نیز پیوندک باید دارای جوانه انتهایی باشد.یعنی نوک آنرا نباید قطع کرد.

2- پیوند تاجی: در این پیوند نیز شاخه را از درخت جدا کرده روی انتهای پایه که به طور افقی قطع گردیده زیر پوست ساقه آن را قرار می دهند.

تهیه پایه: اگر پایه جوان باشد پس از قطع انتهای آن در محلی که پیوندک باید نصب شود با چاقوی پیوندزنی پوست پایه را از چوب جدا می نمایند به نحوی که پوست شکاف نخورد.الین امر در پایه های جوان که پوست انها نازک می باشد و نرمی خود را از دست نداده اند ممکن است ولی در پایه های کهن که پوست درخت چوب پنبه ای شده و سفت شده این طرز عمل مقدور نیست.برای اجرای پیوند تاجی در پایه های نوع اخیر شکافی عمودی به عمق چند میلیمتر و طول 4تا 5 سانتیمتر در پوست درخت و در محل پیوند ایجاد نموده و با نوک چاق5وی پیوند زنی پوست درخت را از چوب جدا می کنند به قسمی که پوست از پایه جدا شود ولی قطع نگردد و بعد پیوندک را زیر پوست قرار می دهند .در طرز اول بستن پیوند لازم نیست ولی در طریقه دوم باید پیوندک را به وسیله ریسمان در محل مناسب خود ثابت نگه داشت.

تهیه پیوندک

در پیوند تاجی قسمتی از پیوندک که باید زیر پوست پایه قرار گیرد دارای ضخامتی خواهد بود که بتوان آن را به آسانی زیر پوست پایه قرار داد.برای این منظور در پیوندک های نازک انتهای تحتانی آن را بطور مورب قطع می کنند ولی در شاخه های ضخیم پیوندک باید به اصطلاح معروف شانه دار باشد.یعنی اول قسمت بالای تراش پیوندک را افقی قطع نموده ( تقریباً تا مرکز یعنی وسط ضخامت پیوندک) و سپس بقیه را در امتداد سطح موربی که طول آن تقریباً در حدود 3تا 4 سانتی متر می شود از پیوندک جدا نماید.

3- پیوند نیمانیم: پیوند انگلیسی یا نیمانیم که در سایر ممالک خیلی مرسوم است و در هوای آزاد مورد استفاده قرار می گیرد در ایران فقط در گلخانه برای پیوند درختچه های تزئینی از قبیل گل سرخ – یاس درختی – درخت برف یا زبان گنجشک- گل نارون مجنون – موچسب و غیره مورد استعمال دارد.در این پیوند تا جایی که ممکن است باید پایه و پیوندک دارای یک قطر باشند در این صورت تهیه پایه و پیوندک یکسان بوده هیچ تفاوتی بین انها نیست ولی هر گاه پایه قطورتر از پیوندک باشد طرز تهیه انها متفاوت خواهد بود.

انواع پیوند نیمانیم: پیوند نیمانیم را به دو طریق می توان انجام داد.یکی ساده و دیگری شکاف دار.در پیوند نیمانیم ساده اگر پایه و پیوندک دارای یک قطر باشد انتهای هر دو آنها را به طور مورب به قسمی که سطح مقطع در حدود 2تا3 سانتی متر باشد قطع می کنند پس از تراشیدن پایه و پیوندک دو مقطع را با یکدیگر منطبق کرده یعنی روی هم قرار داده با ریسمان می بندند و چسب می زنند.

در پیوند نیمانیم شکاف دار پایه و پیوند را به طور عمودی شکاف می دهند.در موقع نصب پیوندک روی پایه لبه شکاف یکی از دو قسمت به شکل زبانه داخل شکاف دیگری قرار گرفته و بدین طریق باعث استحکام پیوند می شود.طول شکاف مساوی ثلث طول سطح مورب مقطع می باشد و ابتدای ان در آخر ثلث اول مقطع ووانتهای آن اول ثلث سوم سطح نامیرده قرار دارد.

پیوند رو میزی: پیوند رومیزی پیوند نیمانیمی است که پایه قلمه بدون ریشه و محل خارج از زمین در مکان سر پوشیده ای می باشد و چون عمل پیوند کردن روی میز انجام می گیرد این نوع پیوند را رومیزی نام نهاده اند.

طرز نصب کردن پیوندک روی پایه با پیوند نیمانیم ساده یا شماف دار هیچ تفاوت ندارد ولی برای جوش خوردن پایه باید محیط مناسبی به ترتیب که ذیلاً شرح می دهیم ایجاد نمود.قلمه ای که به عنوان پایه مورد استفاده قرار می گیرد 20 تا 30 سانتی متر طول دارد و پیوندک دارای 2 تا 3 جوانه می باشد.

پس از آنکه پیوندک روی پایه قرار داده شد و اطراف ان را با ریسمان بستند و با چسب پوشاندند قلمه های پیوند شده را دسته کرده هر 30 تا 50 عدد آن را با هم می بندند.از طرف دیگر در جعبه چوبی که ابعاد آن متناسب با مقدار قلمه پیوند شده است مقداری خاک اره یا خزه به ارتفاع تقریبی 5 سانتی متر می ریزند و دسته قلمه را بطور عمودی پهلوی یکدیگر روی خاک اره ته جعبه بطور مرتب قرار می دهندو روی این قلمه ها را با خاک اره به ارتفاع 5 سانتی متر می پوشانند و طبقه دیگری از قلمه پیوند شده روی آن قرار می دهند و این عمل را تکرار می کنند تا جعبه پر شود و بتوان روی ان را با قشری از خاک اره به ضخامت 5 تا 10 سانتی متر پو شاند.پس از آنکه جعبه پر شد، مقدار ریادی آب روی قلمه ها می ریزند تا خاک اره و یا خزه بین ردیف ها کاملاً خیس شود.در این موقع در جعبه را بسته در محلی که اقلاً 30 درجه و حد اکثر 35 درجه حرارت داشته باشد قرار می دهند بعد از 15 تا 20 روز پیوندها جوش خورده باید انها از جعیه خارج نمود و در خاک برای ریشه دار شضدن قلمه ها ( یعنی پایه پیوند شده ) کاشت.

4- پیوند ترصیعی: این نوع پیوند شبیه به پیوند اسکنه است با این تفاوت که در پیوند ترصیعی تنها به ایجاد شکاف در پایه اکتفا نمی شود بلکه قطعه ای از چوب و پوست پایه را که مقطع آن دارای شکل مثلثی می باشد از داخل پایه طبق بیرون می آورند.

برای تهیه پیوندک دو طرف انتهای تحتانی ان را به نحوی می تراشند که بتوان آن را در قسمت خالی پایه قرار داد.

اشکال اجرایی این طرز پیوند که محکم ترین انواع پیوند انتهایی می باشد در این است مه تراش پیوندک و تهیه جای ان در پایه باید به قسمی باشد که این دو قسمت کاملاً در یکدیگر قرار گیرند و در موقع اتصال آنها به یکدیگر فضای خالی و هوا بین جدارهای آنها نباشد یعنی پایه و پیوندک کاملاً به یکدیگر بچسبندند.بستن پیوندک و پوشاندن آن با چسب در پیوند ترصیعی نیز لازم است.

ب)- پیوند جانبی: در پیوند جانبی بدون قطع انتهای پایه پیوندک را در منطقه ای از سطح جانبی آن نصب می نمایند.

پیوند قاشی

از این پیوند زمانی استفاده می شود که درخت پوست نمی دهد و پایه و پیوندک در حالت خواب هستند.روش کار بداین ترتیب است : 1- برای آماده کردن پیوندک شاخه ای که قطر آن 1 تا 5/2 سانتی متر است انتختاب کرده برش با زاویه 45 درجه در زیر جوانه ، سپس از 5/2 سانتیمتری بالای جوانه یک برش مورب به طرف پائین در داخل ساقه زده می شود تا به برش اول برسد.در پا یه نیز برشهایی کاملاً مشابه پیوندک ایجاد کرده پس از حذف قسمت زائد آن ایه و پیوندک را با هم جفت می کنند و می کوشند تا لایه های زاینده کاملاً در تماس با یکدیگر قرار گیرند .در محل پیوند جوانه را باید با نوارهای پلاستیکی ویپه پیوند جوانه یا مواد مشابه محکم نگه داشت.پوشاندن پیوندگاه با چسب پیوند ضروری است ولی باید متوجه بود که روی جوانه چسب زده نشود ممکن است اطراف محل پیوند را با خاک پوشانده اند تا از خشک شدن محل پیوند جلوگیری شود.

پیوند مهاری: گاهی روی درخت شاخه های بزرگی وجود دارند که زاویه آنها با تنه اصلی کم است و خطر شکسته شدن دارند برای جلوگیری از این مشکل یک شاخه کوچک مناسب (پیوندک) در نزدیکی شاخه بزرگی که قرار است. بر روی آن پیوند زده شود( پایه) برگزیده به اندازه ای که لازم است کوتاه می گردد. وبه روشی مشابه پیوند اتصالی به شاخه اصلی پیوند زده می شود.

انواع مختلف پیوندهای مجاورتی

در عمل سه نوع پیوند مجاورتی تشخیص می دهندکه عبارت است از پیوند مجاورتی انتهائی ، جانبی و شکمی ( کمانی)

پیوند مجاورتی انتهائی: در این پیوند انتهای پایه را قطع نموده مانند انتهای پایه در پیوند نیمانیم تراش می دهند.برای تهیه پیوندک پوست نقطه از شاخه را برداشته تا جایگاهی برای انتهای پایه ایجاد شود.پس از قرار دادن پیوندک روی پایه این دو را محکم با یکدیگر بسیه و اطراف آن را با چسب پیوند می پوشانند.

پیوند مجاورتی جانبی: در این قسم پیوند انتهای شاخه پیوندک و پایه را قطع نمی کنند بلکه در نقطه از طول ساقه هر کدام از دو قسمت نامبرده مقداری از پوست درخت را با چاقوی پیوند زنی می تراشند بنحوی که چوب پیوندک و پایه در سطح آنها از یک قشر سلولهای طبقه مولده پوشیده شده ظاهر گردد.پس از قرار دادن پیوندک و پایه پهلوی یکدیگر انها را محکم بسته و با چسب اطراف پیوندک و پایه را می پوشانند.

پیوند مجاورتی کمانی ( شکمی) : این طرز پیوند شباهت نام به پیوند شکمی دارد و طرز عمل طبق طرز اجرای پیوند شکمی است.یعنی در نقطه مناسبی روی پایه دو شکاف عمود به یکدیگر که نسبت به شاخه یکی عرضی و دیگری در امتداد طول ساقه قرار گرفته است ایجاد می نماید.در پیوند مجاورتی شکمی باید توجه نمود که شکاف عرضی در قسمت پائین شاخه یعنی نسبت به جوانه انتهایی زیر شکاف طولی قرار گیرد.

در موقع تهیه پیوندک باید دقت کرد که تراش انتهایی ان از 5 تا 10 میلی متر بالاتر و در طرف مقابل یک جوانه شروع شود زیرا این جوانه است که بعداً یعنی پس از جوش خوردن پیوندک و قطع آن از درخت مادری شاخه مطلوب را ایجاد خواهد نمود.

پیوند نباتات تیغی: نباتات تیغی که کاکته نیز نامیده می شوند گیاهانی هستند که بنابر مقتضیات محل رویش که دارای هوای گرم و خشک می باشد برگهای خود را از دست داده اند و دارا یتیغهای زیاد گردیده اند و علاوه بر این ساقه ها انها سبز و گوشتی یعنی نرم مانده است و مقدار زیادی اب در خود ذخیره نموده است .این گیاهان که اغلب دارای شکلهای غیر عادی و قابل توجه می باشند در اثر پیوند تغییر شکل داده بیشتر موجب اعجاب می شود.

در نباتات تیغی پیوند فصل گل دادن گیاه را تغییر داده و موجب بقای انواعی که در شرایط گلخانه ها نمی توانند روی ریشه خود زندگانی کنند می گردد.

طرز عمل : از نظر پیوند انواع نباتات تیغی را به دو دسته تقسیم می کنند یکی گیاهان تیغی پهن و نازک و دیگری تیغهای گرد و استوانه ای (کروی شکل )

برای پیوند کردن دسته اول شکافی در انتهایفوقانی پایه و یا روی سطح جانبی آن ایجاد نموده پیوندک را پس از آنکه پوست قسمتی که باید با پایه جوش بخورد یعنی انتهای تحتانی آن برداشته شد این قسمت را در پایه داخل می کنند و سپس پیوندک را به وسیله دو یا سه تیغ از همان پایه در محل ثابت نگاه می دارند.جهت بستن پیوند ریسمان احتیاج نیست.

در دسته دوم انتهای فوقانی پایه را کاملاً افقی قطع نموده و پس از آنکه پیوندک را نیز به همین ترتیبق حاضر کردند ، پیوند را روی پایه قرار داده ریسمانی که از روی پیوندک عبور کرده و از زیر گلدان هم می گذرد به یکدیگر می بندند تا در اثر تکان خوردن گلدان یا وزش بادی پیوندک از جای خود تکان نخورد.( قبل از ریسمان می توانیم پنبه ، پشم و یا پارچه را روی پیوندک قرار دهیم )

پیوند شکافی جانبی

در پیوند شکافی جانبی طرز عمل کاملاً شبیه به طریقه پیوند ترصیعی است با این تفاوت که در پیوند جانبی به جای انکه قسمتی از پایه را به طور عمودی در آورند انم را بطور مایل به نحوی شکاف می وهند که شکاف به مرکز یعنی وسط ساقه پایه نرسد.در غیر این صورت علاوه بر دشوار شدن ، علاج زخم حاصله استقامت تنه پایه را نیز کم می کند و در اثر جزیی ضربت این قسمت فوقانی آن در محل پیوند از بقیه ساقه جدا می شود.

پیوند جانبی زیر پوست

در پیوند تاجی پوست پایه را به وسیله چاقوی پیوند زنی جدا کرده بدون اینکه پوست شکافی بخورد ( در پایه هی جوان ) پیوندک را زیر پوست یعنی بین پوست و چوب پایه قرار می دادند.در پیوند جانبی زیر پوست نیز این عمل اجرا می شود ولی از آنجایی که انتهای پایه قطع نشده باید از سه طرف یعنی بالا و دو طرف چپ و راست به وسیله یک شکاف افقی و عمودی پوست پایه را به طول 4 تا 5 سانتی متر قطع و از بدنه پایه جدا نمود.پیوندک را که مانند پیوندک در پیوند تاجی تراشیده اند روی چوب لخت یعنی بدون پوست پایه قرار می دهند و پوست پایه را که قبلاً جدا کرده بودند ولی هنوز از یک طرف به پایه متصل است روی پیوندک قرار داده با ریسمان محکم می بندند.

پیوند نیمانیم جانبی

در این پیوند پیوندک را مانند پیوند نیمانیم ساده یا شکاف دار تهیه می نمایند و قسمتی از پوست پایه را به طول 2 تا 3 سانتی متر یعنی به اندازه طول مقطع پیوندک برداشته و شکافی در چوب پایه ایجاد می نمایند.( در پیوند انگلیسی جانبی شکاف دار) مانند پیوند نیمانیم معمولی و یا انتهای پیوندک و پایه را به یکدیگر متصل می کنند.

پیوند پلی

در میان فواید پیوند گفتیم که برای حفظ درختانی که در زمستان از حیوانات جونده صدمه دیده اند و محکوم به خشک شدن و از بین رفتن هستند از پیوند پلی استفاده می کنند.نوع پیوندی که موردئ استفاده قرار می گیرد تقریباً پیوند نیمانیم جانبی ساده می باشد.

تهیه پایه : برای تهبیه پایه به طریق زیر عمل می کنند


1- بالای قسمتی از پایه که صدمه دیده و به فاصله 10 تا 15 سانتیمتر از زخم تنه پوست درخت را در چند نقطه می تراشند به قسمی که قسمتهای تراشیده شده به فواصل مساوی و مرتب درز اطراف تنه قرار گیرد.تعداد این نقاط نسبت به ضخامت تنه درخت از 3 تا 5 و گاهی بیشتر تفاوت نمی کند.

4- خاک پای درخت را بر می دارند تا قسمت تحتانی کله یا یقه درخت و یا چند ریشه ضخیم ظاهر گردد.روی این قسمت اخیر و در مقابل تراشهای تنه درخت پوست چند نقطه را بر می دارند.تعداد تراشهای بالا و زیر زخم باید مساوی و محلشان مقابل یکدیگر باشد.بدین قسم عمل تهیه پایه خاتمه می یابد.

تهیه پیوندک

شاخه هایی که طول آنها مساوی فاصله بین دو قسمت متقابل و تراشیده تنه و ریشه است از پایه مادری جدا نموده و دو انتهای آن را بطور مورب یعنی مانند پیوند نیمانیم ساده قطع می کنند.

اتصال پیوندک و پایه

دو سر پیوندک را روی قسمتهای تراشیده تنه و ریشه درخت قرار داده به وسیله میخ مفتولی به طول 2 تا 3 سانتی متر در جای خود ثابت نگه می دارند.( زیرا ریسمان استحکام و قدرت مافی برای نگه داشتن پیوندک را در جای خود ندارد) و اطراف زخمهای پیوند را با مقدار زیادی چسب می پوشانند

پیوند جوانه

در عمل دو نوع پیوند جوانه مشاهده می شود.یکی پیوند جوانه زیر پوست که نزد باغبانان به پیوند شکمی معروف است و دیگری پیوند لوله.

1) – پیوند شکمی : در این پیوند ، پیوندک فقط از یک جوانه تشکیل شده و آنرا در نقطه اختیاری از طول ساقه پایه زیر پوست قرار مسی دهندذ.

تهیه پایه : برای اینکه نتوان جوانه پیوندک را زیر پوست ساقه قرار داد لازم است که پوست پایه به آسانی از چوب آن جدا شود و این امر ممکن نیست مگر اینکه شیره نباتی در جریان باشد یعنی پایه تا اندازه ای دارای فعالیت حیاتی باشد و به اصطلاح معروف پایه آب دار بوده پوست بدهد و این امر فقط در بهار و پائیز میسر است زیرا در زمستان شیره نباتی راکد بوده و در تابستان نیز گرمای هوا تا اندازه ای پوست پایه را خشک نموده مانع از جدا شدن آن از چوب می گردد.

برای تهیه پایه به طرق مختلف عمل می نمایند.بطور معمول دو شکاف کم عمق بوده و عمود بر یکدیگر یکی کوتاه و افقی و دیگری طویل ( در حدود 2 تا 3 سانتی مت ) و عمودی روی ساقه پایه انجام می گیرد.در صورتیکه پایه حاضر برای پیوند کردن باشد به آسانی می توان با نوک چاقوی پیوند زنی پوست دو طرف عمودی پایه را از چوب جدا نمود و پس از قرار دادن پیوندک زیر پوست عمل پیوند کردنه را انجام داد.

در بعضی از درختان مانند درخت پسته که دارای شیره می باشد پس از خراش دادن پوست آنها را از محل زخم شیره جاری شده و اگر جوانه پیوندک زیر شکاف باشد این شیره روی آنرا پوشانده و مانع جوش خوردن پیوند می گردد.برای رفع این مانع کافی است که شکاف افقی را پائین یعنی زیر شکاف عمودی قرار دهند.در این صورت جوانه پیوند بالای شکاف افقی واقع شده شیره درخت از زیر آن جاری می گردد و صدمه دای به پیوندک نمی زند.

بعضی از باغبانان برای دو شکاف 3 شکاف روی پایه می دهند.دو شکاف عمودی به فاصله تقریبی 5 تا 10 میلیمتر و یک شکاف افقی که وسط دو شکاف عمود را به یکدیگر متصل نماید.

در این طرز تهیه پایه قطعات پوست پایه را به طرف بالا و پائین برگردانده جوانه پیوندک را روی چوب می گذارند و پس از قرار دادن مجدد پوست پایه را روی پیوندک آنرا با ریسمان می بندند.

اگر پایه جوان باشد به یک شکاف عمودی اکتفا می کنند. این طرز عمل در اصفهان انجام می شود و بتوان تا اندازه ای آن را خم کرد زیرا برای قرار دادن پیوندک باید درخت را بطرفی که شکاف واقع شده خم کرد تا در اثر این عمل دو لب شکاف از هم دور شده پوست پایه از چوب جدا شود.در این موقع جوانه یعنی پیوندک را زیر پوست پایه جای داده درخت را رها می کنند تا بحال اول خود برگردد.

تهیه پیوندک : روی شاخه کاملاً رسیده جوانه انتخاب می کنند و برای جدا کردن آن از شاخه دو شکاف افقی یکی بالا و دیگر یپائین ئ جوانه روی پوست شاخه جدا می نمایند تا هوا نتواند طبقه مولده زیر پوست پایه و پیوندک را خشک نماید.معمولاً برای جلوگیری از هر پیش امد اول پیوندک را تهیه نموده در مقداری آب یا محل مرطوبی مانند دهان نگاه می دارند و پس از آن اقدام به تهیه پایه می کنند.

قرار دادن پیوندک روی پایه : برای انجام این عمل با چاقوی پیوند زنی دو لب پوست پایه را در طول شکاف عمودی بلند کرده و انتهای تحتانی آن پیوندک را زیر پوست پایه قرار داده بطور ملایم به طرف پائین فشار می دهندتا تمام پیوندک زیر پوست قرار گیرد.بعد بالا و پائین پیوندک را با ریسمان می بندند.در پیوند شکمی احتیاج به چسب پیوند نیست زیرا در این نوع پیوند پوست پایه تمام قسمتها را می پوشاند و محلی برای هوا کشیدن و یا دخول اجسام نامناسب زیر پیوندک وجود ندارد.

2- پیوند لوله: در این نوع پیوند بجای اینکه فقط یک جوانه با مقداری از پوست پایه را بعنوان پیوندک مورد استفاده قرار دهند پوست درخت را به شکل استوانه یا لوله که طول ان در حدود 3 تا 4 سانتی متر می باشد و فقط یک جوانه روی آن قرار دارد جدا نموده و به همان شکل دور ساقه پایه قرار می دهند. در این صورت طرز تهیه پایه بنابر اینکه آنرا قطع می کنند و با انتهای پایه پس از جوش خوردن پیوند از بقیه پایه جدا می شود فرق می کند.

تهیه پیوندک : پس از آنکه انتهای فوقانی شاخه حامل پیوندک را به 2 سانتیمتر بالاتر از محل جوانه قطع کردند از دو سانتیمتری زیر جوانه نامبرده با شکافی افقی پوست شاخه را بطور استوانه یعنی دور تا دور از چوب پیوندک جدا می نمایند.

تهیه پایه : بطور معمول پیوند لوله ای را روی شاخه های جوان که قطر آنها تقریباً به اندازه یک مداد یعنی کمتر از یک سانتیمتر است می زنند.برای این کار نوک پایه را نیز قطع کرده و پوست آنرا به شکل نوارهایی تا محلی که پیوندک باید قرار گیرد جدا می نمایند یدون اینکه نوارهای پوست از پایه بریده شود.

برای نصب پیوندک روی پایه انتهای پایه را که پوست آن برداشته شده داخل استوانه پیوندک نموده قسمت اخیر را در طول پایه می لغزانند تا به محلی که قطر پایه و پیوندک یکی باشد برسد.در این محل دو طبقه مولده با یکدیگر کاملاً تماس حاصل می نماید و بدون اینکه محتاج به بستن باشیم پیوند و پایه به هم می چسبند.

در موقع اجرای عمل دو حالت پیدا می شود؛ ممکن است پیوندک قطورتر از پایه باشد یعنی مقدار پوست لوله پیوندک که به شکل سطح مربع مستطیل در آمده زیادتر از یکدور پایه باشد. در این صورت نوار باریکی از کنار سطح مستطیل قطع می کنند و عرض نواز حذف شده به اندازه ای است که پس از قرار دادن پیوندک به دور پایه دو لب پوستی که حاصل جوانه می باشد کاملاً با یکدیگر جفت شود این نوع پیوند را بایستی با ریسمان بست.

ممکن است پایه قطور تر از لوله پیوندک باشد در این صورت نیز لوله پیوندک را شکاف می دهند ولی عرض مستطیلی که لوله پیوندک را نشمیل می دهد کافی نخواهد بود که تمام اطراف قسمت بی پوست پایه را بپوشاند.بنابراین پس از آنکه پیوندک را به دور پایه پیچیدند قسمتی از آن که بی پوست و لخت می ماند بایدبا پوست خود پایه که در موقع تهیه ان از چوب جدا کرده بودند ولی هنوز به پایه آویزان بود پر و پوشیده شود بعد از قرار دادن پیوند روی پایه اطراف آنرا با ریسمان می بندند و زخمها را با چسب پیوند می پوشانند .این طرز اخیراً در استعمال زیاد درخت گردو است.

پیوند شاخه قبل از جدا کردن پیوندک از پایه مادر( پیوند مجاورتی)

پیوند مجاورتی تنها پیوندی است که ممکن است بدون دخالت انسان انجام گیرد ودر طبیعت زیاد دیده می شود.این طرز پیوند از ازمنه قدیم مرسوم بوده است.در چنکلها و باغات دو تنه درخت یا شاخه انها در اثر تماس دائم و سائیده شدن به یکدیگر پوست بین انها از بین رفته دو طبقه مولده با یکدیگر جوش می خورد.

احتیاط های لازم در موقع پیوند کردن نباتات تیغی


1- سطح مقطع در پیوندک و پایه کاملاً صاف باشد.2- عمل باید به سرعت انجام گیرد تا رطوبت دو مقطع خشک نشود.3- در موقع اتصال دو قسمت پیوند باید مقطع پیوندک را چند مرتبه روی انتهای پایه بمالند تا حباب هوا بین پایه و پیوندک باقی نماند.4- موقع پیوند نباتات تیغی از اواخر بهار تا اول ماه سوم تابستان می باشد. 5- در تمام مدتی که پیوند جوش نخورده است گلدان را باید در آفتاب قرار داد.

مواظبت نهال پیوند شده : معمولاً در نواحی سردسیر که شدت سرما و یخبندان زیاد است ، بهتر است پیوندهای بهاره و پیوند آخر تابستان را با پوشش سبکی مانند کاه بلند( کلش ) و یا انباشتن برگ خشک در اطراف پیوندک از گزند سرما حفظ نمائید.

بالا رفتن شیره نباتی در درخت علل زیاد دارد که یکی از مهمترین آنها وجود شاخه یا جوانه فعال در انتهای فوقانی گیاه می باشد.این جوانه مانند تلمبه ای کرده شیر نباتی را بطرف خود می کشد و به همین جهت است که شاخه های فوقانی درخت همیشه شاداب تر و پررشد تر و قوی تر از شاخه هایی است که زیر شاخه انتهایی درخت قرار گرفته است.